فک کنم به طرز خیلی دیوثانه ای گذاشتمتون توی خماری که سه سال رو یهویی پریدم... اونم دقیقا بعد از زیام کیس 😂😈 فحش خورم خوبه... راحت باشید😂
بریم معرفی شخصیت ها
زود تر قصد داشتم کست بذارم اما خب به خاطر این که توی این سه سال باید يه سری چيزا تغییر می کرد، نميشد گذاشت
امیدوارم که تونسته باشم شخصیت های متناسبی برای ماجرا انتخاب کنم!***
این سلواس!
يه دختر جنگ زده ی ۱۶ سالشه که با يه هویت جعلی به اسم "سوفيا خلیل" در کنار خانواده ی زین زندگی میکنه! در واقع يه جورایی دختر خونده ی پنهونی زین به حساب مياد...گول ظاهر آرومش رو نخوریم چون کسی که زیر دست زین بزرگ شه، دست کمی از يه زلزله ی ۱۰ ریشتری نداره... فکرای بدی برای لیام در سر داره و تصمیم داره به هر راهی شده عملیشون کنه! با این درد زیادی توی گذشته اش داشته اما به آینده خوش باوره و داره محکم ادامه ميده!***
این زینه!
۲۵ سالشه... يه سلبریتی موفقه و ۵ سال از جداییش از واندی میگذره، با دوست دختر مدلش "جیجی حدید" توی لس انجس زندگی می کنه! اما از تظر سلوا این دو تا بیش از این يه رابطه ی دوستی داشته باشند، يه رابطه ی سگ و گربه ای دارند!
سلوا رو نجات داده و تقریبا محرم اسرارشه اما خیلی چیز ها رو برای خودش نگه داشته چون خیلی از زخما پنهون باشن، سر باز کردنشون به تعویق می افته! و هنوز داره ادامه ميده!***
ESTÁS LEYENDO
SalvA ( Ziam FanFiction )
Fanficاین کتاب، داستان زندگی يه آدمه... يه دختر ۱۳ ساله که درد کشیدن جزو لاینفک زندگیشه... درد يه دختر ۱۳ ساله چی ميتونه باشه؟ این سوال خودش درده و این دختر، کم درد نداره...پس بیاید به درداش اضافه نکنیم و سوال رو کمی تصحيح کنیم... "درد از کجا شروع شد؟" ...