[9] Gay Club

681 114 87
                                    

با عجله حوله رو به موهاش کشید و لباساشو تنش کرد. هنوز تا مهمونی دوساعت فرصت داشت، اما بیشتر از اونی که تصور میکرد، استرس داشت. قرار بود یه مهمونی خودمونی عادی باشه، اما جنو میخواست همه تلاششو بکنه که از هر وقتی جذاب تر بنظر بیاد.

تو آیینه به خودش نگاه کرد. موهای مشکی خیسش روی پیشونیش ریخته بود و در تضاد با پوست سفیدش، جلوه ی سرد و جذابی بهش داده بود. جنو تقریبا همیشه درمورد ظاهرش اعتماد به نفس داشت، اما وقتی پای زیبایی جه‌مین وسط میومد، کمی تو دلش احساس ضعف میکرد و مطمئن نبود. میخواست امشب جه‌مین رو تحت تاثیر قرار بده، پس از خواهرش خواسته بود که برای استایل کردن موهاش کمکش کنه.

گوشاشو خشک کرد و دوباره با استرس به ساعت روی دیوار زل زد. نمیتونست بین لباساش تصمیم بگیره!
نمیدونست یه تیپ رسمی مردونه بزنه یا فقط یه لباس اورسایز کژوال بپوشه. دستشو لای موهاش برد و سرشو خاروند. دلش میخواست این مهمونی براش به اندازه بقیه عادی باشه، ولی داشت خودشو از استرس میکشت.

در اتاق به صدا درومد و جنو از جاش پرید.

" جنووو!... بیا درو باز کن!... دستم بنده! "

صدای جینا بود! جنو فورا لباساشو رو تخت پرت کرد و با باز کردن در، نگاه متعجبش رو به خواهرش دوخت.

" نونا!... اینا دیگه چیه! "

" برو اونطرف!... *جنو رو پس زد و با وسایل تو دستش وارد اتاق شد*... مگه خودت نگفتی کمک کنم آماده شی؟... بدون اینا که نمیشه! "

جینا جلو رفت و کیف لوازم آرایش، سشوار، انواع برس های مو، اسپری مو و چنتا خرت و پرت دیگه رو روی میز توالت جنو پخش کرد.

" بیا!... اول با صورتت شروع میکنیم! "

" صورتم که مشکلی نداره!... فقط موهامو درست کن! "

جینا جلو رفت و بازوی جنو رو محکم چسبید!

" بیا جلو ببینم! "

با قیافه وحشت زده، سعی کرد خودشو از دست خواهرش خلاص کنه. یه قدم به سمت عقب برداشت، ولی جینا بازوشو سفت چسبیده بود و ول نمیکرد!

" نه!... نونا!... توروخدا!... تو صورتم دست نبر! "

" خفه شو جنو!... یه عمر منتظر همچین لحظه ای بودم! "

موچین رو برداشت و با نگاه ترسناک معروفش جنو رو خفه کرد. جنو مثل یه بچه شیش ساله مظلوم زیر دست خواهرش نشست و جیک نزد، اما بعد از یه ربع درد کشیدن با نگاه تو آینه تقریبا اشکش درومد!

جینا یه خط مرتب و تمیز زیر ابروهاش انداخته بود و یه خط باریک رو از توی ابروهای پهنش تیغ انداخته بود! ولی خط تو ابروش قرار نبود به این زودی ها محو بشه! چون خواهرش با بدجنسی تمام اون موها رو کنده بود! جنو با بغض تو گلوش به حرف اومد.

I Run To You [nomin | markhyuk] [NCT] Donde viven las historias. Descúbrelo ahora