[3] Bad Luck

728 105 63
                                    

* برای دیدن تکست مسیج های این پارت باید آنلاین باشید*

نوتیفیکیشن گوشی جنو به صدا درومد. با وجود اینکه حوصله ی حرف زدن با هیچکسو نداشت، لپ تاپشو از روی پاش کنار گذاشت. خم شد و با برداشتن گوشیش از روی پا تختی، چت شخصی اش با رونجوین رو باز کرد

 خم شد و با برداشتن گوشیش از روی پا تختی، چت شخصی اش با رونجوین رو باز کرد

Oops! Questa immagine non segue le nostre linee guida sui contenuti. Per continuare la pubblicazione, provare a rimuoverlo o caricare un altro.

Oops! Questa immagine non segue le nostre linee guida sui contenuti. Per continuare la pubblicazione, provare a rimuoverlo o caricare un altro.

جنو دوباره گوشیشو روی پا تختی برگردوند و به ادامه ی کارش با ادیت عکسا برگشت

Oops! Questa immagine non segue le nostre linee guida sui contenuti. Per continuare la pubblicazione, provare a rimuoverlo o caricare un altro.

جنو دوباره گوشیشو روی پا تختی برگردوند و به ادامه ی کارش با ادیت عکسا برگشت. از وقتی با جانی ملاقات کرده بود، دیدش کلا نسبت به عکاسی تغییر کرده بود و جدیتش بیشتر شده بود. تلاش میکرد کمتر به جه‌مین فکر کنه و سر خودشو با کار یا درس گرم میکرد. از اینکه عکاس خفنی مثل جانی ازش تعریف کرده بود، خیلی ذوق زده بود و دلش میخواست بیشتر اونو تحت تاثیر بذاره.

بعد از حدود بیست دقیقه، زنگ در به صدا درومد. جنو از قبل میدونست کی پشت دره. اروم ادیت هاشو سیو کرد و لپتاپش رو خاموش کرد. میدونست جینا -خواهرش- خونه اس و تا اون در رو بروی رونجوین باز میکرد، جنو وقت داشت تختشو مرتب کنه.

I Run To You [nomin | markhyuk] [NCT] Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora