🍓|Part 12|🍓

3.4K 774 331
                                    


ووت و کامنت یادتون نره❤ ممنونم که این داستانو میخونید
_________________________________________

CHANYEOL´S P.O.V

لباس هام رو پوشیدم و از اتاق بیرون رفتم.
با دیدن جونگده  که درحال صحبت با کارگردان این مستند سه ساعته بود, جلوتر رفتم.

با دیدنم به سمتم اومد و لب زد:

-تا نیم ساعت دیگه شروع میکنیم. . . آماده ای؟ بکهیون  کجاست؟

با یادآوری اتفاقی که افتاده بود, سرم دوباره درد گرفت.

باورم نمیشد که به خودارضاییم اعتراف کرده بودم... اون هم درحالیکه دلیلش خود اون پسر بود.

-اونجاست. . . بیا بریم. . .

به آرومی پشت سرش به راه افتادم و با رسیدنمون به بکهیون , با فاصله ی کمی ازش ایستادم.

-اولین بخش فیلم برداری مربوط میشه به وقتی که بیدار میشید. . . کارگردان باهاتون صحبت میکنه اما بهتره جو رمانتیکتونو حفظ کنید. اوکی؟

کمی نگاهمون کرد و ادامه داد:

-منظورم اینه شبیه دوتا دوست کنار هم نخوابید. . . فهمیدید؟

هردومون سری تکون دادیم.

حتی دلم نمیخواست به چشم های اون پسربچه نگاه کنم.

مطمئن بودم تا آخرین روز عمرم بخاطر امروز صبح منو دست میندازه.

با صدای کارگردان, جونگده  به اون سمت رفت و ما دو نفر رو تنها گذاشت.

-خجالت میکشی؟

نگاهی به نیشخندی که روی صورتش نقش بسته بود کردم و لب زدم:

-چرت و پرت نگو. . .

-اما زبان بدنت داره میگه که از من خجالت میکشی
اخمی کردم و اینبار به چشم هاش خیره شدم.

-زیپ دهنتو میکشی یا برات بکشمش؟

خندید و لب زد:

-اشکالی نداره. . . درک میکنم. . . من خیلی سکسیم؛ معلومه که نمیتونی خودتو کنترل کنی

با رفتنش به سمت گریمور, پلکی زدم و سعی کردم جلوی دهنم رو برای فحاشی نکردن نگه دارم.

اون پسر از خود جهنم به سمت من فرستاده شده بود.

-اینارو باید بپوشید. . .

با دیدن دو دست لباس خوابی که تو دست های جونگده  بود, اخمم رو پررنگ تر کردم.

-اینا دیگه چین؟

-نمیشه که تو مستند لخت بشید. . . مردم هنوز رو روابط همجنس گرایانه حساسن. . . اینارو بعنوان ست کاپلی بپوشید. . .

خودش رو کمی بهم نزدیک کرد و لب زد:

-بابت هر لباسی که میپوشید از طرف کمپانی سازنده اش قراره هزینه ی تبلیغات پرداخته بشه؛ همشون میدونن چه تاثیری قراره داشته باشه این مستند

Perfectly Imperfect Where stories live. Discover now