" هی، تهیونگ من می خواهم یکم بیسکویت درست کنم می خواهی-"
تهیونگ حرکت تند دستشو متوقف کرد، با ترس به جانگوک نگاه کرد.
"-چند تا.."
___________________
اینم یه ترجمه دیگس خیلی کیوته
اگه میخواین بخونیدش حتما ووت بدین بدونم:>
YOU ARE READING
+18/𝘛𝘢𝘦𝘬𝘰𝘰𝘬 ( completed)
Fanfiction" من واقعا به یک پرستار احتیاج ندارم ، ۱۹ سالمه ." - جانگکوک پرستار جدیده تهیونگه • Written by @meicrodon '
Intro
" هی، تهیونگ من می خواهم یکم بیسکویت درست کنم می خواهی-"
تهیونگ حرکت تند دستشو متوقف کرد، با ترس به جانگوک نگاه کرد.
"-چند تا.."
___________________
اینم یه ترجمه دیگس خیلی کیوته
اگه میخواین بخونیدش حتما ووت بدین بدونم:>