-19-

8.1K 1K 37
                                    

تهیونگ نفسشو بیرون داد و داخل دسشویی شد، درو قفل کرد و سریع شلوارشو دراورد تا ببینه اوضاعش چطوره.
نالشو توی‌بلیزش خفه کرد و به دیک قرمز برامدش نگاه کرد. از درون به خودش‌ فحش داد؛ چطوری فقط چند تا نگاه از جانگکوک تونست تو این حالت بزارتش؟
"تهیونگ؟"
تهیونگ نزدیک بود جیغ بزنه وقتی صدای جانگکوکو شنید. چیزی نگفت، اما فایده ای هم نداشت چون هیچ کس دیگه ای توی دسشویی نبود. " کام ان بیبی، چرا خودتو از من قایم میکنی؟"
صدای پاشنه‌ی پا بلند تر شد همون طور که جانگکوک داشت به طرف‌ تنها در‌بسته میرفت. گوششو روی در گذاشت و صدای نفس زدن های تهیونگو شنید.
" درو باز کن." چند بار در زد و هنوز گوشش روی در‌بود.
"برو.." تهیونگ بزور گفت. هیچ راهی نبود بزاره جانگکوک بیاد تو، هیچ راهی.
" درو باز کن یا میشکونمش." تسلطی که توی صدای جانگکوک بود کافی بود تا بدن تهیونگ بلرزه، مجبورش کرد که درو باز کنه.
جانگکوک اروم خندید وقتی تهیونگو روی دسشویی دید که سعی داشت با بلیزش برامدگی کاملا مشخصشو بپوشونه.
" فقط دوبار نگاهت کردم و الان این طوری شدی. در این حد مثله یه فاحشه کوچیکی؟ انقد هورنی هستی که نگاه های ساده من باعث میشه این طوری سفت بشیو پریکامت بیاد؟ در این حد منو میخوای؟" انگشتای بلندشو روی فک تهیونگ گذاشت.
" یه کاری میکنم که انقدر بد منو بخوای که دیگه نتونی به هیچ کس دیگه ای‌ فکر کنی. تنها چیزی که بتونی بهش فکر کنی منم که پرت میکنم و تو التماس میکنی بیشترو بیشتر بهت بدم."
تهیونگ لبشو گاز گرفت، و سعی کرد دستشو پایین ببره تا به خودش لذت بده، که باعث شد سری جانگکوک توی گوشش بزنه.
" میخوای که لمس بشی؟ هم بیبی؟ این چیزی که میخوایه؟ پس براش التماس کن."
"ل-لطفا.." تهیونگ زیر لبش گفت، از خجالت فقط به پایین نگاه میکرد.
"بلندتر" جانگکوک سرشو بالا اورد و هردو داشتن به هم نگاه میکردن.
" بهت لازم دارم.. لطفا.." تهیونگ نفس نفس میزد، چشماش از اشکایی که داشت جمع میشد، قرمز شده بود.
" اه.. چه پسر خوبی."

ببخشید اگر که سافت دوست دارین:)))))

+18/𝘛𝘢𝘦𝘬𝘰𝘰𝘬 ( completed)Where stories live. Discover now