تهیونگ در لاکرش رو بست.
"واقعا نمیتونم بفهمم چرا مامانم می خواهد امشب برام پرستار بگیره."
"چون هنوز بچه ای !"
بکهیون شروع کرد به خندیدن اما با یه ضربه به پشت سرش ساکت شد.
" نگاه کن حتی مثل یه بچه رفتار میکنی." و پشت سرشو ماساژ داد.
" نمیفهمم چرا به یکی لازم دارم ، من ۱۹ سالمه."
از راهروی شلوغ رد شدن.
" ولی حداقل اون هاتس اره؟" بکهیون چشمک زد و زبونشو بیرون اورد. " اسمش چی بود؟"
" آن هارین. خوبه اما ازم بزرگ تره."
تهیونگ همون طور که از کالج خارج میشدن داشت موهاشو درست می کرد.
بکهیون به بازوی تهیونگ زد "چون فقط ازت بزرگ تره دلیل نمیشه نتونی باهاش بخوابی." و سریع بعدش یه مشت از طرف تهیونگ خورد.
آهی کشید و بکهیون که به طرف ماشین مامان باباش میرفتو نگاه کرد.
بکهیون ۲۰ سالش بود اما هنوز نمیتونست رانندگی کنه و تهیونگ همیشه سر این موضوع مسخرش میکرد.
با اینکه بیشتر موقع ها از اینکه هنوز پرستار داشت اذیت میشد اما هیچ وقت درباره آن هارین شکایتی نکرد. اون خوشگل بود و بیشتر موقع ها وقتی باهم بودن میرفتن بیرون.
تهیونگ سریع رسید خونه و صدای پدر و مادرش که داشتن برای قرار شامشون با چند تا ادم مهم اماده میشدنو میتونست بشنوه.
تهیونگ کیفشو گذاشت پایین و شروع کردن به گرم کردن غذاش مورد علاقش جپچه، که از قبل مونده بود.
وقتی خوردنش تموم شد، رفت بالا توی اتاقش، پدر و مادرش هردو گونه هاش رو بوس کردن و به اماده شدن ادامه دادن.
سریع درساشو شروع کرد که بتونه وقتی هارین رسید برن بیرون.
یک ساعت و چند دقیقه ای گذشته بود و تهیونگ بعد از اینکه کاراش تموم شده بود، روی تختش دراز کشید. با خودش لبخند زد و داشت فکر میکرد این دفعه باهم کجا برن. شاید یه بار یا یه کلاب یا شاید—
" تهیونگ پرستار اینجاست، لطفا بیا پایین خودتو معرفی کن."
صداش مادرش به واقعیت برگردوندش.
' منظورش چیه خودمو معرفی کنم ؟ '
سریع یونیفورمشو در اورد و لباسشو عوض کرد .
' من که هارینو خیلی دیدم '
تهیونگ با یه خمیازه داشت از پله ها میومد و پایین و وقتی به پله اخر رسید بلیزشو کشید پایین. " سلام هارین. حالت چط—"
" تهیونگ با جانگکوک اشنا شو، پرستار جدیدت"
تهیونگ به پرستار جدید نگاه کرد. پرستار جدید که آن هارین نبود . پرستار جدید که یه مرد بود.
" چیه جدید من"
.
.
.
لطفا حتما نظرتونو بگین:)
YOU ARE READING
+18/𝘛𝘢𝘦𝘬𝘰𝘰𝘬 ( completed)
Fanfiction" من واقعا به یک پرستار احتیاج ندارم ، ۱۹ سالمه ." - جانگکوک پرستار جدیده تهیونگه • Written by @meicrodon '