-8-

9.7K 1.3K 28
                                    

جانگکوک وسط دایره ای که دورش‌ بود یخ زده بود، صدای تشویق هارو میشنید و چشماش روی حرکات بدن تهیونگ ثابت مونده بود.
"برقص بانی فیس" تهیونگ تیز کرد و باسنشو جلوی تهیونگ تکون داد.
" تهیونگ تو مستی، بهتره بریم."
جانگکوک سرشو به یه طرف دیگه برگردوند، امیدوار بود که بتونه فکرای کثیفی که به ذهنش میادو کنار بزنه.
تهیونگ دستشو گذاشت روی پهلو های جانگکوک، و بدنشو به بدن خودش‌ نزدیک کرد. وقتی تهیونگ همین طور‌ به مالیدن باسنش به جانگکوک ادامه داد ، جانگکوک اهی کشید.
جانگکوک دستشو روی سینه تهیونگ کشید و بالای لبه شلوارش وایساد و به برامدگی روی‌ شلوار تهیونگ نگاه کرد.
جانگکوک دست تهیونگو گرفت و از جمعیت بیرون بردش که صدای همه دراومد. از خونه لرزون بیرون بردش و توی ماشین نشوندش، سری خودشم سوار شد و پاشو روی گاز گذاشت.
صدای ناله های اروم تهیونگ کل ماشینو پر کرده بود، جانگکوک بیشترین تلاششو میکرد که حواسشو فقط روی جاده بزاره. نمیتونست از تصور رقص تهیونگ بیرون بیاد، دو طرف پاهاش تکون میخورد و شلوارش دور دیکش تنگ شده بود.
داشت با خودش فکر میکرد که یعنی تهیونگ میتونه لب دنسای خوبی بده؟ صداش دراومد وقتی به این فکر کرد که تهیونگ خودشو روی پاهاش جانگکوک تکون بده، قطره های عرق از روی صورتش سر میخوردن پایین.
وقتی شلوار خودشم تنگ شد لبشو گاز گرفت، به تهیونگ که خیلی بیقرار بود نگاه کرد، دستاش بغل خودش بود و لبش بین دندوناش بود.
خیلی زود به خونه ی تهیونگ رسیدن، جانگکوک پیاده شد و تهیونگو از بلیزش کشید. همین طور که جانگکوک میکشیدش بالا، ناله های ارومی کرد. روی تخت که افتاد دستش به سمت کمربند خودش رفت.
وقتی تهیونگ زیپشو باز کرد و پاهاشو از هم باز کرد، جانگکوک نفساش سنگین شد.
" بیا جانگکوک، بیا بهتر از هر دختری‌ یه کاری کن احساس خوب کنم."

+18/𝘛𝘢𝘦𝘬𝘰𝘰𝘬 ( completed)Donde viven las historias. Descúbrelo ahora