" هی ! پارتی شنبه خیلی خوب بود، نه؟"
همون طور که وارد کلاس میشدن ، بکهیون به دوست خوابالوش زد.
" نمیخواهم دربارش صحبت کنم." تهیونگ که خیلی بد اخلاق بود روی صندلیش نشست.
" تو و پرستارت، برای همه یه شو راه انداخته بودین."
" منظورت چیه؟" تهیونگ یهویی از جاش پرید.
" اوه درسته، خیلی مست بودی!" بکهیون دستاشو روی میز گذاشتو خندید. " خیلی شدید داشتین میرقصیدین ! و تو خیلی سفت بودی.." جمله اخرشو خیلی اروم گفت.
تهیونگ اهی کشید و صورتشو مالید. نمیتونست از فکر کردن به شبی که با جانگکوک سکس داشتن ، دست برداره. بعضی موقع ها با فکر کردن بهش باعث میشد مغزش به جاهایی که نباید بره، بره.
" هی، بکهیون میشه یه چیز خصوصی بهت بگم؟" همون طور که دانش اموزا وارد کلاس میشدن اروم گفت.
" اره من عاشق رازام."
" ما با هم سکس داشتیم."
" تو سکس داشتی؟" داد زد و باعث شد همه دانش اموزای دورشون به سمتشون نگاه کنن و تهیونگ زد بهش.
" تو سکس داشتی؟" دوباره با صدای خیلی ارومی گفت.
" تصادفی.."
تهیونگ از روی خجالت کشیدن پشت گردنشو مالید.
" چطوری تصادفی با یکی سکس میکنی؟" بکهیون دوباره داد زد.
دوباره کله کلاس به سمتشون برگشتن، هیچکسم هیچ صدایی درست نمیکرد. معلم به سمتشون اومد و دوتا کاغذ صورتی بهشون داد.
" تهیونگ، بهکیون؛ بعد از مدرسه میمونین تو مدرسه."
.
.
میخواستم بدونم اگر کسی واقعا نمیخونه دیگه منم برای خودم الکی نزارم!!!؟؟
YOU ARE READING
+18/𝘛𝘢𝘦𝘬𝘰𝘰𝘬 ( completed)
Fanfiction" من واقعا به یک پرستار احتیاج ندارم ، ۱۹ سالمه ." - جانگکوک پرستار جدیده تهیونگه • Written by @meicrodon '