Wet Towels and Practice

903 194 64
                                    


من واقعا از اسم چپتر ها خوشم میاد، خیلی جالب انتخاب شدن =)


__________________________________


من میرم داخل خونه، و پشت در تو خودم جمع میشم.

وات د فاک؟

اگه این واقعا یه قرار واقعی میبود، من هیچوقت دوباره تکرارش نمیکردم. ولی من مجبورم با این...پسر دو قطبی و به شدت استریت قرار بذارم. و خیلی هم مشهور. یعنی میتونم اینو تحمل کنم؟ با مشت با دیوار کناریم ضربه میزنم، و بخاطر دردش ناله میکنم. فکر نمیکنم بتونم، و یه چیزی رو هم امضا کردم. و قول هم به هری دادم، چون واقعا نمیخواستم که شغلش رو از بین ببرم. همه اینا واقعا ارزشش رو داره که یه همچین منیجمنتی زیر گردنش نفس بکشه؟؟

"لویی؟" مایکل صدام میزنه، و من سریع از جام بلند میشم یخورده ترسیدم و خودمو درست میکنم. اون نباید بفهمه که این جریان برای من آسون نیست. اون دیروز خیلی خوب از من مراقبت کرد. در باز میشه و من یه لبخند میزنم.

"خوبی؟" من میگم و اون بنظر متعجب میاد.

"آره، من خوبم." اخم میکنه. "یه صدای بنگ ای نشنیدی؟" منم اخم میکنم مثلا انگار که گیج شدم.

"نه." سرمو تکون میدم و شونه هام رو بالا میندازم، و بیشتر میرم داخل خونه. اون سریع منو دنبال میکنه، احتمالا برای اینکه با 20 سوالی بفهمه که چجوری پیش رفته.

"خب." شروع میکنه و من چشم های آبیم رو میچرخونم، خودمو میندازم روی مبل یخورده از لحاظ روح و روانی خسته ام. "چطور پیش رفت؟ باورم نمیشه تو واقعا داری با هری قرار میذاری. عجیبه." با هوف خنده ام رو میدم بیرون.

"همینو بگو. میدونی من واقعا منیجمنتش رو درک نمیکنم." من شروع میکنم و راحت تر میتونم حرف بزنم. مدت زیادی قراره اینجا بمونم. "خب، اوکی بود. یخورده عجیب بود، ولی تو احتمالشو میدادی که اینجور باشه. من به شدت گی ام، و اون اصلا." مایکل میخنده.

"آره، میدونی، اوایل که هری رو دیدم همش فکر میکردم که اون گی ه،" با یه نیشخند میگه، و اینبار مجبور نیستم که گیج بودن رو تظاهر کنم. هری گی باشه؟ حتی نمیتونم اینجوری توی ذهنم تصورش کنم.

"داری شوخی میکنی! استریت بودن از سر و روش میباره مایکل. اگه من یه واژن داشتم، اون کاملا تو کف من میبود." من میگم. خب، صد در صد. یه عالمه عکس روی جلد مجله ها و روزنامه ها بود که هری با یه دختری توشون بودن. راستش، فکر میکنم اینا خیلی برای من زیادیه که بخوام خودمو دخالت بدم.

هر چند که، اون گفت بیشترشون دوست هاش بودن.

"خیله خب، بهش نگاه کن لو." همینجوری به هوا اشاره میکنه. "اون لباس های دخترونه میپوشه، و موهاش هم الان داره خیلی بلند میشه." اون میگه و آره. فکر کنم میتونم بفهمم چی میگه. من که از موهای بلندش خوشم میومد. اونقدر فر نبود، ولی خوب صورتش رو میپوشوند. نمیتونستم تصور کنم که وقتی توی ایکس فکتور بوده بهش جذب شده باشم، حس پدوفیل بودن بهم دست میده.

Broken Repair  (L.S)Where stories live. Discover now