های عشقهای من...
چیزی به جز شرمندگی ندارم که بگم... ببخشید!
امیدوارم لذت ببرید
.
.
.
.
________________صبح روز بعد که از خواب بیدار میشم بخاطر نوری که به صورتم میخوره ناله میکنم. دیشب به سختی خوابم برد. راستش رو بخواید یخورده خجالت میکشیدم. برام سخت بود که خودم تنها بخوابم. من همیشه با یکی روی تخت میخوابیدم، حتی وقتی که با جک بودم. حتی اگر فقط وزن یکی نزدیکم باشه، همین بهم آرامش میده. فکر میکردم که بیخیال این عادتم شدم ولی وقتی هری شب قبل پیشم خوابید خیلی آرامش بخش و راحت بد. و اگر بخوام باهاتون روراست باشم، نمیتونستم از دهنم بیرونش کنم.
صداش وقتی که لو صدام میکرد مدام توی ذهنم پلی میشه. خیلی شیرین بود. اون فقط منو تا الان لویی صدا کرده بود، و خب این یخورده رسمی بود از اونجایی که همه معمولا منو لو صدا میکردن. در هر صورت، داشتم زیادی بهش فکر میکردم.
همچنین من امشب یه قرار هم داشتم. چیکار میخواستیم بکنیم؟ خیلی وقت میشد که یه قرار نداشتیم.
و من خیلی منتظر دورهمی شنبه ی مایکل بودم. خیلی وقت میشد که مست نکردم. که خیلی موضوع عجیبیه از اونجایی که من قبلا خیلی به مست کردن نیاز داشتم.
رو تخت میشینم و به این فکر میکنم که به یه دوش نیاز دارم. فکر کردن دربارش افکار تحریک کننده ی عجیبی رو تو سرم میندازه. به این فکر میکنم که هری توی حموم چه شکلی میشه. با این افکار آب دهنم رو قورت میدم، بلند میشم ، و پاهای دردناکم رو کش میدم.
خب، چرا خودت نمیفهمی؟ تو هیچوقت تا حالا درخواستش رو ندادی، فقط هری تا حالا شروع کرده.
میخوای دوش بگیری، هری؟
نظرت درباره حموم چیه؟
میخای منو لخت و خیس ببینی؟
تلاش میکنم تا به راه هایی برای درخواست کردن ازش برسم. من تا به حال با کسی حموم نرفتم. برام سواله اون رفته یا نه. نباید خیلی عجیب باشه. اون وقتی بپرسم میفهمه که چی میخوام. و قرارمون هم همین بود.
یه باکسر تنم میکنم و از اتاق بیرون میرم. در اتاق هری رو باز میکنم و صدای نفس کشیدنش رو میشنوم. بهش نگاه میکنم که با حالت ریلکس روی تخت دراز کشیده. موهاش روی بالش پخش شدن و مژه هاش به گونه اش برخورد میکنه.
"هری،" آروم صداش میزنم. میخوام برگردم. هیچوقت اینقدر صریح نبودم. آروم توی خواب تکون میخوره ولی بیدار نمیشه. "هری." بلندتر صداش میزنم.
این دفعه اون چشم های خواب آلود سبزش رو باز میکنه و دور و بر اتاق رو نگاه میکنه تا منو میبینه.
"بله؟" ناله میکنه و سرش رو از روی بالش بلند میکنه، گیج شده. آب دهنم رو قورت میدم. صداش خیلی ضخیم شده.
YOU ARE READING
Broken Repair (L.S)
Fanfictionلویی به همراه دوستش مایکل تو لندن زندگی میکنه. اون خودشه، و خودش کاملا پرسروصدا و پر هیجان ، پررو و بامزس... و به این اشاره کردم که اون گی ه؟ یه عالمه تتو داره و زیاد فحش میده. لویی بخاطر یه رابطه ای که خیلی بد تموم شده، با مشکلاتش سر و کله میزنه...