از این چپتر داستان اصلی شروع میشه:)
____________________
.
.برای دومین بار تو این هفته با یه هنگ اور از خواب بیدار میشم. سعی میکنم جامو راحت تر بکنم ولی یهو متوجه بدنی میشم که پشتم ه، و یه دست بزرگ که دور بدن کوچیکم پیچیده شده و سرش توی گردنمه. من هنوز چشمام رو باز نکردم پس حدس میزنم هنوز دارم خواب میبینم. من با اونم و اون خیلی گرمه. بوش داره همینجوری بیشتر و بیشتر وارد بدنم میشه، و همون موقع متوجه میشم که اون این بو رو نمیداد.
سریع سر جام میشینم، جوری که جای تتوم میسوزه، و بخاطر دردش داد میزنم. چشم هام الان بازه، من هری استایلز رو روی تختم میبینم. صورتش به طرف منه، نفس های آروم از بین لب های صورتیش بیرون میاد. فر هاش روی بالش پخش شدن، درست مثل خزه های دریایی. میفهمم که چقدر جذاب بنظر میرسه، ولی من باید برم.
هردومون کاملا لباس تنمونه، ولی نمیتونم بعد از بوسه ی جرئت هیچی به یاد بیارم، پس واقعا نمیدونم چجوری سر از اینجا در آوردیم. اون با صدای داد زدنم بیدار نشد، و من خوشحالم چون میتونم از اینجا برم.
از بین ملحفه های سفیدم بیرون میام، از روی زین مالیک رد میشم که به پشت روی زمین خوابیده و با آرامش خر و پف میکنه. بنظر نمیاد که راحت باشه، بخاطر همین من بالش ای که برای خودم بود رو برمیدارم، آروم سرشو از روی زمین بلند میکنم و اونو میذارم زیرش. بلند نفس میکشه ، و برمیگرده روی بالش، بنظر میاد حالا راحت تر شده.
اتاقم به شدت بوی سیگار میده، و من رنگم میپره وقتی به این فکر میکنم که مایکل چقدر از دستمون عصبانی میشه که تو خونه سیگار کشیدیم. من معمولا به حرفاش گوش میکنم پس واقعا نمیدونم ما چجوری موفق شدیم از زیرش در بریم و اینجا سیگار بکشیم.
به سمت کمد ام میرم و یه جفت باکسر نو، تیشرت و جین برمیدارم چون میخوام دوش بگیرم. من بوی سیگار میدم، و خدا میدونه چه چیزهای دیگه ای، و این داره باعث میشه بخوام بالا بیارم.
وقتی در رو باز میکنم، میتونم چهره مایکل رو روی زمین ببینم. بنظر میرسه نتونسته تا اتاقش بره، ولی انگار وقتی میخواسته از اتاق من بیاد بیرون بیهوش شده روی زمین. لبخند میزنم و ازش رد میشم. تازه ساعت 8:30 صبح ه، و مایکل بنظر میرسه که به خواب نیاز داره پس بیدارش نمیکنم.
بیشتر از اوقات عادی تو حموم میمونم، با ژل حموم نارنجیم از بالا تا پایین خودمو میشورم، و موهام رو با شامپوی توت فرنگیم و نرم کننده میشورم. این باعث میشد بوی سالاد میوه بدم، ولی اصلا اذیتم نمیکرد. دیگه به خودم ادکلن نمیزدم.
با حوله موهام رو خشک میکنم همونجور که دندون هامو مسواک میزنم، و سریع تیشرت رولینگ استون و جین های آبی روشنم رو میپوشم. موهام رو با شونه به شکل شلخته همیشگیش در میارم، و از حموم میام بیرون که برم پایین رو تمیز کنم.
STAI LEGGENDO
Broken Repair (L.S)
Fanfictionلویی به همراه دوستش مایکل تو لندن زندگی میکنه. اون خودشه، و خودش کاملا پرسروصدا و پر هیجان ، پررو و بامزس... و به این اشاره کردم که اون گی ه؟ یه عالمه تتو داره و زیاد فحش میده. لویی بخاطر یه رابطه ای که خیلی بد تموم شده، با مشکلاتش سر و کله میزنه...