.
.
.
.
_____________نیا دور سرم میچرخه، و من هیچ اهمیتی نمیدم. حتی ممکنه اینقدر الکل بخورم تا بمیرم.
همین الانشم حس میکنم مردم.
یه شات دیگه بالا میدم، و با حس سوزشش وقتی قورتش میکنم هیس میکنم. کافی نیست. میخوام حتی اسمم رو هم به یاد نیارم.
یه هفته کامل شده. یه هفته پر از نوشیدنیهای سنگین، دعوا و گریه. یه هفته بدون اون.
"هی، رفیق،" کسی که پشت میز ایستاده بود صدام میکنه، چهرهاش رو تار میبینم. "فکر کنم دیگه به اندازه کافی خوردی."
عصبانیت درونم بیدار میشه.
تو هم اون چیزایی که من پشت سر گذاشتم رو تجربه کن، اونوقت بهت میگم به اندازه کافی خوردی یعنی چی.
"فقط یه شات دیگه بده،" داد میزنم و انگشتم رو سمتش میگیرم. "قسم میخورم.""بیخیال،" صدایی از پشت سرم میگه و دستش رو شونهام میاد. سرجام میچرخم و سعی میکنم طرف رو بزنم قبل از اینکه بلندم کنه. "برو بیرون و همونجا بمون."
وقتی به هوای تازه میرسه، حس میکنم که محکم روی زمین بیرون کلاب فرود میام.
آخ. هیس میکشم و بعد سعی میکنم به زور و کمک دیوار بایستم. به دیوار تکیه میدم، و سعی میکنم به یه راهی فکر کنم که بتونم بیشتر نوشیدنی بخورم.
یه جایی بالاخره باید باز باشه دیگه، شاید یه سوپرمارکت 24 ساعتهای چیزی. آره ، باید برم یه همچین جایی.
تلوتلو میخورم و به جلو حرکت میکنم، هر قدم رو آروم برمیدارم، چون الان الکل خیلی برام مهمه.
"لویی؟" صدایی اسمم رو میگه و اونی نیست که میخوام بشنوم، نه الان و نه هیچوقت. سرم رو برمیگردونم. مرد قد بلندی با موهای بلوند که روی چشمهای قهوهای تیرهای که یه زمانی توشون غرق میشدم، اونجا ایستاده بود.
جک.
"چیه؟" با بدخلقی میگم. دستاش رو روی سینهاش جمع میکنه.
"مستی؟"
"گیریم که هستم، که چی؟" میگم. "من دیگه به تو هیچ تعلقی ندارم."
"میدونی شبیه چی بنظر میرسی؟" نگاهیی از بالا تا پایین بهم میندازه. اخم میکنم.
"انگار خیلیم اهمیت میدم که تو چی فکر میکنی."
" اونجوری با من حرف نزن، لویی." تهدیدم میکنه و یه قدم به سمتم میاد. اونقدری مست هستم که منم به سمتش میرم.
" فاک. بهت. "
مشتش با صورتم برخورد میکنه، و نفسم به زور از دهنم خارج میشه وقتی به دیوار برخورد میکنم. بنظر میاد بخاطر کاری که انجام داده شوکه شده ولی من حتی حسش هم نمیکنم.
YOU ARE READING
Broken Repair (L.S)
Fanfictionلویی به همراه دوستش مایکل تو لندن زندگی میکنه. اون خودشه، و خودش کاملا پرسروصدا و پر هیجان ، پررو و بامزس... و به این اشاره کردم که اون گی ه؟ یه عالمه تتو داره و زیاد فحش میده. لویی بخاطر یه رابطه ای که خیلی بد تموم شده، با مشکلاتش سر و کله میزنه...