.
.
.
______________________________
صبح روز بعد با یه درد آشنا از خواب بیدار میشم. باسنم درد بدی داشت و سریعا علتش رو به یاد آوردم.
با خودم غرغر میکنم.
لعنتی.
این دوباره اتفاق افتاد. زین درست میگفت. من باید ببینمش، یا حداقل مایکل رو. نیاز دارم با یکی حرف بزنم.
میچرخم لبه ی تخت، پاهام رو میندازم بیرون، و سعی میکنم از جام بلند بشم.
بله، درد داشت. ولی نه به شدت بار اول. فکرش باعث میشه با یه خنده طعنه آمیز نفسمو بدم بیرون. بار اول.
به زین:
هی، میتونم بیام پیشت؟ ضروریه!
-لویی بوس
گوشی رو میندازم روی بالش و میرم تا توی حموم جدایی که توی اتاقم دارم دوش بگیرم. خیلی بابت این حریم شخصی خوشحال بودم. هری نیازی نداشت منو ببینه، و در هر صورت هم از من دوری میکنه. هم سورپرایز بودم و هم خوشحال که دوش گرفتنم بدون هیچ گونه لمس کردن خودم بود،و اینکه حتی دربارش فکر هم نکردم. خب، دروغ گفتم، فکر کردم ولی اینقدر مدام و دوباره و دوباره نبود.
لباس میپوشم و گوشیم رو چک میکنم.
از طرف: زین
آره حتما، بیا اینجا. زی.
خداروشکر.
از اتاق خارج میشم و خیالم راحت میشه وقتی میبینم هری داخل خونه نیست. مطمئنا قراره منو نادیده بگیره.
*******************************
"دوباره اتفاق افتاد؟" زین میپرسه ولی اونقدر بنظر نمیاد شوکه شده باشه.
"آره،" میگم و خودم رو روی مبلش میندازم. مایکل هم اینجا بود، رو به روی من کنار زین نشسته بود. "چه اتفاقی داره میوفته؟ یه لحظه، من مطمئنم که اون استریته...و بعد-،"
"امکان نداره اون استریت باشه، لو." مایکل میپره وسط و نیشخند میزنه. "به هیچ وجه امکان نداره."
"موافقم،" زین میگه. هوف میکنم. "ولی فکر نمیکنم اینو بدونه."
"منظورت چیه؟" میپرسم و گیج شدم. چطور یه نفر ممکنه ندونه اینو، بعد از اون اتفاق. اون با من سکس داشت. نه یه بار، دو باار.
"یعنی،" زین میگه. "اون تا به حال توی یه رابطه گی نبوده. مطمئنا به تو جذب شده، ولی هیچوقت اعترافش نمیکنه."
"آره، فکر کنم بهتره با سرعتی که خودش داره اینو متوجه بشه. اون یا کاملا گی ه، یا حداقل بایسکشوال." مایکل سرشو تکون میده.
YOU ARE READING
Broken Repair (L.S)
Fanfictionلویی به همراه دوستش مایکل تو لندن زندگی میکنه. اون خودشه، و خودش کاملا پرسروصدا و پر هیجان ، پررو و بامزس... و به این اشاره کردم که اون گی ه؟ یه عالمه تتو داره و زیاد فحش میده. لویی بخاطر یه رابطه ای که خیلی بد تموم شده، با مشکلاتش سر و کله میزنه...