3

12.1K 1.5K 103
                                        

Love fool💙the cardigans

مهمونی تو یه باغ بود و خیلیم شلوغ بود چندتا میز گذاشته بودن و جا نشستن نبود
ما چهارتا هم پیش یه میز وایساده بودیم
اولین بار همچین جایی بودم خیلی ذوق داشتم یونگی هیونگ کمر گرفته بود که دیگه تکون نخورم سه تا هیونگو داشتن حرف میزدن ولی من حواسم اصن به حرفاشون نبود داشتم همه جارو نگاه میکردم که اقای کیم رفت روی سن چنتا ضربه به لیوان دستش زد همه ساکت شدن.
اقای کیم شروع کرد به حرف زدن:
سلام خیلی خوش اومدین و خوشحالم کردین که اومدین.
همونجور که میدونین این مراسم برای بازنشستگیه من و همچنین پسرم که قراره جانشین من بشه و همینطور قرار سردسته گرگینه های بلو باشه پسرم تهیونگ لطفا بیا تا معرفیت کنم
یهو صدای زوزه اومد اوه نه از دسته گروه استار بودن با بدن گرگشون اومده بودن ر‌ئیسشون اومد جلوی اقای کیم یه غرش کرد بعد رفت به حالت بدن انسانیش چون پشت به ما بود قیافشو ندیدیم صداش اومد که گفت:
اوه مستر کیم خوشحالم میبینمتون
راستش من یه چیزی شنیدم
شنیدم ستاره من تو دسته ی شماست
فک کنم به گوشتون رسیده که من دارم دنبالش میگردم
میدونین که من سه ساله دارم دنبالش میگردم و ستاره من گمشده شما باید اجازه بدین من یه نگاهی به دسته تون بندازم
کیم:اوه مرد جوان من حتی اسمتو نمیدونم
چرا باید اجازه بدم به دسته ام نگاه کنی
میدونی که من خوشم نمیاد به مشت ولگرد بیان به مهمونیم گند بزنن و تو زدی اما خوب ایندفه اشکال نداره
واینکه ستاره ی شما هر کسی که هست اینجا دنبالش نگرد چون نیست و نمیزارم مثه موش تو دسته ی من سرک بکشی
امیدوارم متوجه منظورم شده باشی
اون مرده یه خنده ی بلند کرد و گفت:
اقای کیم اسم من....

همونجور که میدونین این مراسم برای بازنشستگیه من و همچنین پسرم که قراره جانشین من بشه و همینطور قرار سردسته گرگینه های بلو باشه پسرم تهیونگ لطفا بیا تا معرفیت کنمیهو صدای زوزه اومد اوه نه از دسته گروه استار بودن با بدن گرگشون اومده بودن ر‌ئیسشون او...

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.

لی مین هو هستبا گفتن این حرف یهو سرم گیج رفت یه چیز مثه یه خاطره بود دردش اونقد زیاد بو که نتونستم جلوی خودمو بگیرم جیغ زدم بلند بلند جیغ میزدم که دیگه بدنم توان نداشت چشام سیاهی رفت

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.

لی مین هو هست
با گفتن این حرف یهو سرم گیج رفت یه چیز مثه یه خاطره بود دردش اونقد زیاد بو که نتونستم جلوی خودمو بگیرم جیغ زدم
بلند بلند جیغ میزدم که دیگه بدنم توان نداشت چشام سیاهی رفت

You should not touch anyoneDonde viven las historias. Descúbrelo ahora