مقدمه

5.6K 389 41
                                    

جاده‌ی بی‌آب و علفی رو تصور کنین که توش یه ماشین رو باز، با آخرین سرعت داره پیش میره و گرد و خاک به پا میکنه.
نور خورشید مستقیما رو سرمون میتابه و مغز داخل جمجمه‌هامون به حد پخت رسیده!
اون دیوونه‌هایی که وسط ظهر دارن تو جاده‌های لاس وگاس ویراژ میدن ماییم. من و جونگ کوک.
من و مردی که باهاش به طور قانونی ازدواج کردم! و میدونم عجیب به نظر نمیرسه چون به هر حال اینجا لاس وگاسه و ما دوتا دیوونه‌ایم. در این مورد هیچ شکی نداشته باشین.
و اون کوله پشتی مشکی رنگ و رو رفته که دارم چپ چپ
نگاهش میکنم چیه؟
اون بلای جونم و ضامن زندگیمونه.
اگه نباشه از گرسنگی تو گوشه کنار یکی از همین جاده‌ها تلف میشیم، ولی با وجودش هم کل زندگیمونو طلسم کرده و نمیذاره حتی لحظه‌ای آرامش داشته باشیم.
من از اون کوله پشتی متنفرم. و به خاطر محتواش از صاحبشم متنفرم. چون اون کنارم داره با بیخیالی آدامسشو باد میکنه و اهمیتی نمیده که من چقدر از این احساس نا‌امنی، بیزار و وحشتزده‌ام.
هرچند اگه فازم عوض بشه، من از اون بیخیال‌تر میشم و حتی معمولا ازش ممنونم که چنین زندگی عجیب و پر استرسی رو برام ساخته.
زیادی بی‌منطق و دمدمی مزاجم، میدونم. ولی قراره
عاشقم بشین! چون همه ته دلشون یه جورایی از دیدن
دیوونگی و حماقت‌های بقیه لذت میبرن.

❁❁❁❁❁❁❁❁

سلام عزیزانم
برای آپ کردن یه فیک کامل دوباره به واتپد کامبک دادم.
یه کار نصفه دارم که هرچی تلاش کردم بعد از پاییز پارسال دوباره حس و حال نوشتن بهم دست نداد. میخوام اوکیو رو آپ کنم تا هم شما بخونینش هم شاید کمی دلگرمم کنین برای ادامه‌ی نوشتن باقی فیکام.
این داستان قبلا تو یه چنل تلگرامی آپ شده ولی اینجا از اول با فواصل کوتاه میذارمش که هم شما از خوندنش لذت ببرین هم واسه خودم روحیه بشه.
خیلی زیاد به حمایتاتون نیاز دارم چون مدتی فعال نبودم و کلی آمار پیجم اومده پایین. در حدی که حتی مطمئن نیستم این فیک رو اصلا کسی ببینه یا نه!
خلاصه که فیک عجیب غریبیه
طرفدارای خاص خودشو تو تلگرام داشته و مشتاقم ببینم شما بیشتر پشتش در میاین یا اونا😂
به مدیا ها گوش فرا دهید آهنگهای خوبی برای هر پارت در نظر گرفتم و اینکه... هیچی دیگه ستاره و کامنت لطفا فراموش نشه.💙💙💙

UKIYOOù les histoires vivent. Découvrez maintenant