[خلاصه فیک]چیی میشه اگه مجبور بشی تظاهر کنی به چیزی که نیستی . تظاهر به دوستداشتن یه فرد......
تو این جهنم فقط حرف حرف اونه و من باید خفه بشم اما یکم تفریح و شیطنت که مشکلی نداره*_*~.~.~.~.~.~.~.~.~
*قسمتی از فیک*
+قانون اول بدون اجازه من هیچ کاری نمیکنی حتی آب خوردن فکر نکن این جمله فقط یه ضرب المثله این جمله بیرون از خونه عین واقعیته ولی تو خونه میتونی یکم آزاد تر باشی ولی بیرون از خونه همیشه پیش منی،کنارمی، و جوری رفتار میکنی که همه باورشون بشه عاشق منی، و بدون اجازه من هیچ کاری نمیکنی .
تاکیید خاصی رو اجازه گرفتن داشت مشکلش چی یعنی؟
+ قانون دوم تو خونه و بیرون خونه جوری که من میگم لباس میپوشی
+قانون سوم با هیچ مردی به جز بادیگاردا و من حق صحبت نداری و هیچ مردی حق دست زدن بهت و نداره حتی در حد دست دادن دوستانه، و یادت باشه من همه جا هستم دست از پا خطا نکن
+ قانون چهارم و مهم ترین قانون رو حرف من به هیچ وجه حرف نمیزنی و حق پرسیدن هیچ سوالی نداری
YOU ARE READING
sweet revenge
Fanfictionانتقام شیرین ( sweetrevenge) کاپل : ویکوک ژانر : انگست،ارباب برده ایی، اسمات،عاشقانه،رمز الود °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° زندگی جونگکوک با اومدن اون سوپراستار، دچار تغییرات وحشتناکی شده بود اون میخواست از کی انتقام بگیره؟ از یه پسر عادی؟ فکر کنم این...