انتقام شیرین ( sweetrevenge)
کاپل : ویکوک
ژانر : انگست،ارباب برده ایی، اسمات،عاشقانه،رمز الود
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
زندگی جونگکوک با اومدن اون سوپراستار، دچار تغییرات وحشتناکی شده بود
اون میخواست از کی انتقام بگیره؟ از یه پسر عادی؟
فکر کنم این...
نگاه عمیق به لب+ لیس زدن لب= مرگ حتمی من این رسمش نبود این حق من نبود
*وی عر زنان صحنه را ترک میکند
*~*~*~*~*~*
اینم پارت 13
درسته که مجبور شدم دوباره اپش کنم ولی حتما بخونیدش چون پارت ادیت شدس و بعضی قسمت ها بهش اضافه شده
اگه جایی غلط املایی داشت بگین، کیبوردم بعضی وقتا قاتی میکنه
خبر رسیده هر کس ووت بده امشب ویکوک میان تو خوابش👀💦
*~*~*~*~*~*
با چندتا سیلی که توی صورتم خورد یکم هوشیار شدم، دست و پاهام و دهنمم بسته بود، ماشین در حال حرکت بود و نمیدونستم کجا میریم. با صدای یکی از مردا تازه متوجه اطرافم شدم *تو نامزد کیم تهیونگ هستی؟؟
به آرومی سرم رو تکون دادم ردیاب کوچکی که دور مچ پام بسته شد بود رو حس میکردم. شلوارم روش بود و هنوز متوجهش نشده بودن و این شاید خوش شانسی من بین اتفاقات اخیر بود.
کاش تهیونگ هرچه سریع تر متوجه نبودم بشه.
*دهنت و باز میکنم، اینجا کسی صدات رو نمیشنوه پس جیغ و داد نکن و به سوال هام جواب بده.
سرمو تکون دادم
*چند وقته با تهیونگ نامزدی؟ +تقریبا 2 ماهه
*تهیونگ مال منه پسر جون +متوجه منظورتون نمیشم
*چیزی سختی نمیگم. من از تهیونگ خواستگاری کردم، خواستم باهام ازدواج کنه، من عاشقشم و همه جور هم تامینش میکنم؛ قبول نکرد ولی دلیل نمیشه که مال من نباشه، بهتر بهش نزدیک نشی .
بهش نگاه کردم. مرد چهارشونه و هیکلی بود و شاید از تهیونگ بلند تر بود و البته صد درصد عضلانی تر و قوی تر. چندتا تتو هم رویگردان و دستش خود نمایی میکرد.
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.