twenty four

2.3K 384 844
                                    

لو_به نظر من موهاتو بلوند کنی هات تر میشی

خطاب به الیز که با فاصله ی یک صندلی، کنارش پشت پیشخوان نشسته میگه و تکیلاشو مزه میکنه

ا_جالبه

دستاشو روی صندلی کناریش میذاره و کمی رو به جلو خم میشه

ا_اونوقت میتونم مختو بزنم؟

بلافاصله نیشخندی روی لب های لویی جا میگیره و شونه بالا میندازه

لو_چرا که نه

ا_باشه ولی "نیک" تایپ منه

لو_تایپمون یکیه بیبی

به محض اتمام جمله ش نگاه پر شیطنت هر دو نفرشون روی نیک که پشت پیشخوان وایساده و مشغول مرتب کردن بطری های مشروبه متوقف میشه

تو این بین نیک که سنگینی نگاهی رو روی خودش حس کرده سرشو بلند میکنه و به محض دیدن نگاه های شیطنت آمیز و نیشخندای پررنگ اون دو نفر آب دهنشو قورت میده

ن_گرگای گرسنه

زیرلب زمزمه میکنه و با قدم های آروم خودشو به زین که روی صندلی کناری لویی نشسته میرسونه

دستاشو دور بازوی اون پسر حلقه میکنه و چونه شو روی سرشونه ش میذاره

ن_من استریتمو از دخترای مو بلند خوشم میاد

ا_چی؟ گفت مو بلوند؟ میرم موهامو بلوند کنم

بلافاصله از روی صندلیش بلند میشه و به سمت درب خروج کلاب حرکت میکنه

ن_گفتم مو بلند

تقریبا داد میزنه و به محض اینکه سرشو برمیگردونه با صورت لویی تو فاصله ی چند سانتی از صورت خودش مواجه میشه

لو_به چشمام نگاه کن لاو

با لحن اغواگرانه ای زمزمه میکنه و خیره به چشمای مات و متعجب اون پسر دستشو تو دست خودش میگیره

لو_بگو توام منو میخوای

نیک که این اوضاع رو میبینه آب دهنشو قورت میده و به آرومی لب میزنه:

ن_زین

زی_اذیتش نکن لو

نگاه اخم آلودشو به اسکرین گوشیش برمیگردونه و لویی در حالی که چشماشو میچرخونه از نیک فاصله میگیره

لو_میرم یکیو پیدا کنم باهاش لاس بزنم. نیاز دارم از رنگ چشمام تعریف کنن

لیوان تکیلاشو از روی پیشخوان برمیداره و بین جمعیت گم میشه

زین که چند دقیقه س همه ی حواسش پی گوشیشه نوتیف جدیدشو باز میکنه و مشغول خوندن تکستای سین نزده ش میشه

بوهن:

[_حالت چطوره سوییت هارت؟

_از آخرین دیدارمون خیلی گذشته نظرت چیه امروز بیای اینجا

Violet♡[Ziam]Where stories live. Discover now