⸸CHAPTER 11

1K 163 19
                                    

THIRD POV :

"آه !"

بکهیون با تمام وجود و تا جایی که شش هاش اجازه می دادن فریاد زد و سرشو بالا آورد.

" فاک، خودشه! خدای_آه! دوباره به همونجا ضربه بزن!"

با حس ضربه ای که به اون قسمت خورد از شدت لذت گریه کرد. با خستگی مفرط سرشو پایین انداخت و لای بالشت مخفی کرد

"خدا...بک! آه! " چانیول غرید در حالی که صداش خش دار شده بود.

"فاک...این خیلی حس خوبی داره..."

ناله ای کرد و همزمان انگشت هاشو روی قسمت های حساس دیگه ی پوستش کشید.

بکهیون موقعی به خودش اومد که به پنجره ذل زده بود و ستاره ها و بهشت رو تصور میکرد و تو همون حین به اوج رسید. فهمیدنش اونقدر سخت نبود که چانیول هم نزدیکه چون حرکاتش اروم تر و کند تر شد شده بود و در نهایت خودشو داخل حفره تنگ بکهیون خالی کرد. چشمای چانیول محکم بسته شدن و خودشو روی تخت کنار پسر کوچیکتر انداخت.

هردوتاشون به پشت دراز کشیده و به سقف خیره شده بودن و سعی می کردن با اون سکس خاصی که داشتن کنار بیان. چند ثانیه گذشت و بعد یهو چانیول شروع کرد به خندیدن خستگی و خواب الودگیش کاملا از صدای خندش پیدا بود.

بکهیون پرسید " چرا؟" و چشماش همینطوری خمار و خمار تر می شدن.

"اون..." آهسته خندید و ادامه داد "...خیلی محشر بود لنتی."

اخرین جمله هاش رو اروم به زبون اورد و قبل اینکه کامل به دنیای رویاها بره و خوابش ببره صدای ضعیف خندیدن بکهیون رو شنید.

◤◢◣◥♰◤◢◣◥♰◤◢◣◥♰◤◢◣◥

همونطور که انتظار داشت، تنها از خواب بیدار شد.

چند دقیقه وقت گذاشت و رو تختش نشست تا یادش بیاد شب قبل چه اتفاقی افتاد.

هرروز صبح ، بعد از تعقیب و گریزشون، همون سناریوی همیشگی اتفاق می افتاد.مخصوصا از وقتی که شروع به انجام دادنش تو خونه ی چان کردن.

چانیول هیچوقت با بکهیون از خواب بیدار نشد.

ولی خب چه توقعی میشه داشت؟ قبل از اینکه بخواد شروع به نق و نوق و غر زدن کنه یه تلنگر کوچیک باعث شد بفهمه این برنامه ای که چیده بودن چیزی نبود جز ندای شهوت.

سکس وقتی استرس داره ، سکس وقتی مسته، سکس واسه لحظاتی که حس خوب و درستی بهش میده و در آخر سکس وقتی که با دوست دخترش جر و بحث می کنه. همه ی اینا حول یه موضوع می چرخه ؛ سکس یهویی.

تو دفتر همون داستان عادی و همیشگی خودشون در جریانه،چانیول به اون شخصیت خفن و جذابش برگشته که همه دوستش دارن و دائما در حال درآوردن پدرجدّ بکهیونه.

THE SEVEN DEADLY SINS || هفـت گنـاه مرگـبارTahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon