سهون:جونگینو روی تخت گذاشت و صورت بیحالشو از نظر گذروند تار مویی که روی اون صورتش اضافه بنظر میرسید و کنار زد.
به استینای خیسش نگاه کرد و پیراهنو از تنش دراورد و با بدن نیمه لخت سمت طبقه پایین رفت همون لحظه نیاز شدیدشو به کافئین حس کرد و تصمیم گرفت کمی قهوه برای خودش درست کنه باید به فکر غذا میبود اون عروسک همینطور هم به اندازه ی کافی ضعف داشت.
همینطور که با انگشت اشارش روی اپن ضرب گرفته بود به چراغ قرمز قهوه ساز نگاه میکرد.
با شناخت روح پلید کیم مینسوک و فهمیدن نقطه ضعفش میخواست سریع تر اقدام کنه این بازی یکم به هیجان احتیاج داشت و سهون حوصله ی بازی های خسته کننده رو نداشت!
قهوه ای که بنظر آماده میومد داخل ماگ ریخت و با گرفتن دسته ی ماگ اونو تویه یکی از دستاش قرار داد و وارد حال شد، همونطور که از قهوه ی داخل ماگ مزه مزه میکرد پوزخندی روی لبش شکل گرفت.
لوهان:
امروز هم مثل بقیه ی روزها آروم و خسته کننده بنظر میرسید و باز به افکار لوهان اجازه پیشروی میداد..
هر چقدر هم که لوهان اونهارو پس میزد فایده نداشت.
چطور میتونست به اینده فکر نکنه؟ اینده فاکی ای که به طرز فاکی تری همش به دست سهون افتاده بود!این خصوصیت سهون بود..
چه قوی تر باشی چه باهوش تر اگه هدف سهون باشی، هیچ امیدی وجود نداره..سهون از همون اولم بهش ثابت کرده بود که هیچ قدرتی مقابلش نداره.
اگه زیبا نبود شانس عروسکه اوه بودنم با خانوادش به گور میبرد، البته همراه جسمش.تو همین فکرا بود که سوهو مثل همیشه برای اوردن نهار از اتاق خارج شد و درو بست.
میخواست بیخیال به فکر کردن ادامه بده اما نشنیدن صدای جیریک همیشگی موهای تنشو سیخ کرد و کلمه 《فرصت》روی افکار مزخرفش خط کشید.اون درو قفل نکرده بود!
لوهان با عجله بلند شد سراسیمه اطراف نگاه کرد اون باید به فکر نگهباناهم میبود اگه سهون میفهمید که میخواسته فرار کنه مطمئن میشد که تک تک سلول هاشو بفاک میده!
اما لوهان چیزی برای از دست دادن نداشت..
یا میشد!
یا نمیشد!پایه های میله ای صندلی که انگار هنوز بهش قفل نشده بودن نظرشو جلب کرد یکی از اون چهارتا از پایه هارو برداشت و دستگیره ی در رو آروم پایین اورد دور و بر رو نگاهی انداخت، به طرز عجیبی نگهبانی به چشم نمیخورد..
بنظر میومد برای نهار رفتن و این لبخندی مخلوط با استرس روی لب لوهان نشون برای اولین بار شانس اورده بود.
صدای پا اومد و لوهان لعنتی به خودش فرستاد و سریع از اتاق خارج شد و سمت مخالف صدا حرکت کرد و طرف دیگه ی راهرو رو پیش گرفت.