دو هفته و سه روز بعد
د.ا.د.جونگکوک
مدتی بود تلفنم رو چک نکرده بودم هفته اولو تو بیمارستان بیهوش بودم هفته دومم دکترا و پرستارا نمیذاشتن نزدیک گوشی بشم میگفتن تشععاتش برای چشمای خستم خطرناکه
این چند روزم پیش نامجون و جین هیونگ همش در حال خوابیدن و استراحت کردن بودم
و دیروزم با یونگی هیونگ رفتیم استودیوش و اون در مورد اینکه من چقد تو اینکار استعداد دارم صحبت کرد و گفت کم پیش میاد از کسی تعریف کنه و بهم افتخار کرد
اون لحظه اگر من میگفتم تو ابرا بودم دروغ نمیگفتم
احساس خوبی داشتم که تونستم به یونگی هیونگ کمک کنم
بعد از اون رفتم خونه
صبح که بلند شدم دیدم جین هیونگ داره آشپزی میکنه و صبحانه و ناهار درست میکنه
جین هیونگ در حالیکه مشغول آشپزی بود گفت:
_الان صبحونه میخوری بعدش ناهارو خواستی بخوری تو مایکرو گرم کن بخور خوبه؟
سرم رو به نشونه مثبت تکون دادن
جین هیونگ اومد سمتم و بهم نگاه کرد
_یادت باشه داروهاتو سر موقع بخوری و اگر لحظه ای حس کردی به کمک نیاز داری سریع بهم زنگ بزن و یادت باشه تو بار اضاف یا همچین چیزی نیستی و من اینجام تا کمک کنم اوکی؟
«باشه»
_پس من الان میرم متاسفم که دارم میرم من و نامجون امروز یه اجرا داریم
«اشکالی نداره جین هیونگ داخل اجراتون موفق باشید مطمئن باشید حتما میبینمش»
_ممنون،من دارم میرم
جین هیونگ قبل از اینکه گونمو ببوسه گفت و رفت
آهی کشیدم و شروع کردم به آرومی صبحونمو خوردن از وقتی که از بیمارستان مرخص شدم جین هیونگ مطمئن میشه که هر روز ۳وعده غذایی رو کامل و کم بخورم چون بکهیون هیونگ گفت نباید یهویی غذا زیاد بخورم به معدم فشار میاد
برا همین به آرومی غذامو خوردم و بعدش داروهامو خوردم و ظرف ها رو شستم و رفتم که بخوابم بعد از ۳ساعت صدای ساعت بلند میشه که نشون میده باید غذا بخورم اینو جین هیونگ تنظیم کرده از اونجا که میدونه بعد از قرص ها سریع میخوابم
این از عوارض قرص هام بود
غذا رو دوباره گرم میکنم و شروع به خوردن میکنم کنترل تلوزیونو برداشتم و کانال ها رو عوض کردم وروی کانالی که اجرای نامجون و جین هیونگ رو نشون میداد نگه داشتم
دیدن اجرای اونا فوقالعاده بود .
وکال جین هیونگ و رپ نامجون هیونگ کنار هم یه آهنگ قشنگ میساخت
دیدن قیافه خجالت زده و کیوت نامجون هیونگ بعد از اینکه پایه میکروفون رو شکست و جین هیونگ در حال سرزنش کردنش بود خیلی خنده دار بود
بعدش از تی وی دور شدم ودوباره ظرفامو شستم و داروهامو خوردم.
میخواستم برم ادامه اجرا رو ببینم ولی یاد گوشیم افتادم.
رفتم دنبالش گشتم و دیدم روی میز کنار تخته و دیدم که خاموشه روشنش که کردم بدون وقفه شروع کرد به ویبره رفتن حدود ۳دقیقه منتظر بودم تا ویبرش تموم شه
بالاخره برش داشتم و دیدم شارژش کامل پر شده احتمالا جین هیونگ برام شارژرش کرده بود ولی روشنش نکرده بود.
وقتی صحفه رو اووردم پایین دیدم کلی پیام از وی داشتم
در واقع خیلی زیاد
وی:
هی؟
تو واقعا ازم متنفرم؟
چرا دوباره داری نادیدم میگیری؟
مگه من چه اشتباهی کردم؟
هلو؟
کوکی؟
و کلی متن این شکلی دیدم
وی:
هی سه روز گذشته و تو جوابمو ندادی
لطفا بم بگو حداقل چیکار کردم
کوکی؟
اونجا بود که احساس خیلی بدی گرفتم از اینکه نتونستم جوابشو بدم
وی:
لطفا بم نگو که مردی
کوکی
تو نمیتونی بمیری
بهت قول میدم به یکی از دستاورد هام راجب بهت برسم
پس لطفا نمیر
وی:
خودشه فهمیدم
من یه هکر استخدام میکنم که رد تلفتنو بگیره
خواستم صبر کنم ولی تو ۲هفتس جوابمو ندادی
پس پیدات میکنم
هر جور که شده
دوباره بعد از مدتی باز پیام داد بود
وی:
هی لطفا جوابمو بده
من منتظرت میمونم
تموم پیام هاش تا الان رو خوندم آخرین پیامش مال ۲بعد از ظهر بود
جونگکوک:
آم...سلام؟
۳۰دقیقه منتظر موند تا بالاخره جواب داد
وی:
فاک یو🖕🏻
بالاخره تصمیم گرفتی جواب بدی
دقیقا چیکار کردم کردم که باعث شد منو دو هفته نادیده بگیری و به هیچکدوم از پیامام جواب ندی؟
واقعا فکر میکنی من اذیتت میکنم؟
تو میدونی من فقط میخواستم دوستت باشم؟
با این حال تو به من اجازه نمیدی
من میفهمم کوکی ،اگه واقعا منو نمیخوای بگو اونموقع من میرم فقط بگو
بخاطر همینه هیچ دوستی نداری چون اونا رو از خودت دور میکنی
کار من با تو تمومه
جونگکوک با دیدن این پیام شگفت زده شد
تهیونگ واقعا اینبار خیلی ناراحت شده بود واین خیلی بد بود.
_________________________________________
خب گودوهاااا اینم از پارت بیست برای شمااا
خیلیاتون میپرسبد تهیونگ چرا نمیاد و اینا گودوها تهیونگ سه پارت دیگه حضورش کم کم پر رنگ مبشه🥺❤️نمیتونم چیزی بگم که اسپویل شه فقط خواستم بگم که بدونید میاد وفتی بیادم دیگه نمیره 😍😂😂😂💋❤️ مطمئن باشین نا امید نمیشینಥ‿ಥ
و ووت و کامنت مثه همیشه یادتون نره خوشکلاا😍😍😍❤️❤️❤️
ولی وافعا چرا بازدیدا با ووتا فرق میکنه🥺من اونایی که میخونن و نمیتونن ووت بدن رو درک میکنم در اصل موضوع من ووت نیست فقط دوست دارم بدونم خوندیش خوشتون اومد یا نه 🥺❤️پس اگه نمیتونن ووت بدین و خوندیش لطفا به چیزی بگین هر چند کم یا خوب و بد فقط میخوام بدونم خوندینش🥺❤️همین ووت و کامنت شاید چند دقیقه ازتون وقت بگیره ولی برای من یه دنیا ارزش داره😍❤️
و اهااا یچیز دیگه میخواستم بهتون یه فیک کامل شده معرفی کنمم کاپلای اصلیش یونمین و نامجین و تهکوکن کلا خیلی خوبه😍😍❤️❤️❤️من زیاد فیکایی که چند کاپلی باشه نمیخونم ولی این خیلی خوب بود اسمش دریای سیاهه که داخل ریدینگ لیست فیکای عالیم اضافش کردم از اونجا میتونین پیداش کنین🥺❤️
YOU ARE READING
IT STARTED IN A WRONG SENT|| VKOOK
Fanfiction«کامل شده» «فیکشن ترجمه ای» «اون موقعی که داری داخل تنهاییات غرق میشی و امیدتو از دست دادی در کمال ناباوری دستی تورو میگیره و به سمت خودش میکشونه» +هی من برگشتم _کاش برنمیگشتی +اوه بیبی وقتی اینطور میشی رو دوست دارم کاپل اصلی:ویکوک ژانر:انگست_کمدی_...
