[ Part7 ]

1.7K 287 43
                                    

Jungkook

با لذت همراه اون وروجک ها مشغول تماشای یه سریال
باحال و خنده دار بودم. فکر نمیکردم وقت گذروندن با
خانواده انقدر لذت بخش باشه..!

همونطور  محو دیدن سریال بودم یهو پسره به طرز خشنی مشغول بوسیدن اون دختر بخت برگشته شد
اون لحظه اصلا حواسم به اون دوتا شیطان تقلید کار نبود!

- آفرین ارههه! گازش بگیر زود باش بیشتر خشن باش
انگار حلزونه انقدر کنده اولش خوب بودا نمیدونم چرا یهو میرینن به حس ادم اَه.

با حس سنگینی دوتا چشم متعجب روی خودم متوجه
موقعیت پیش اومده شدم با ترس آب ذهنم رو قورت
دادم و چشمام رو سمتشون برگردوندم.

تهیون دهن باز کرد:
" بابا چرا اینطوری کردی؟به این کارا چی میگن؟! "

خواستم بحث رو بپیچونم ولی جیهون پیش دستی
کرد و زودتر جوابش رو داد:
" فکر کنم میگن آبنبات خوردن چون خیلی ملچ ملوچ میکردن..نمیدونستم لب هامونم ابنباتین تو‌ چی؟!"

برگای نداشتم از طرز فکرشون ریخت!

تهیون بغ کرده لباس رو لیسید:
" پس چرا من لبام رو لیس میزنم مزه نمیده؟؟"

جیهون کمی فکر کرد:
" شاید برای خودت مزه نده ولی برای دیگران مزه بده !میخوای امتحان کنیم ببینم راسته؟ "

با وحشت سمتشون برگشتم کار داشت به جاهای خطرناک میرسید:
- چییی!!! چرا چرت و پرت میگین؟؟فقط برای کسایی مزه میده که به هم محرم نباشن یعنی خب..باهم نسبتی نداشته باشن و مثل شما برادر نباش فهمیدین؟؟

جیهون با پرویی پرسید:
" پس با کی امتحان کنیم؟؟"

با اخم بهش زل زدم:
- چه غلطا ها!! اصلا چرا باید امتحانش کنی؟ نه سنش رو داری نه قیافشو و نه آدمش رو..بچه پرووو!!

تهیون اخم کرد:
" ولی من که قیافش رو دارم."

،با حرص نگاهش کردم ولی چیزی نگفتم
" خ-خب باشه..چرا اینطوری نگاه میکنی ا"

این چه فیلم مزخرفی بود من گذاشتم آخه خدا؟

- پاشین ببینم ساعت ۱۰ شبه وقت خوابه من که حسابی خستم.

تهیون بی توجه به ما قیافش رو کج کرد و از جاش بلند شد و سمت اتاق خوابش رفت:
" همیشه همینه‌..هروقت کم میاره بحث خواب رو پیش میکشه"

چشم غره وحشتناکی بهش رفتم ولی چون پشتش بهم بود متوجه نشد:
- نمیخوای زحمت رو کم کنی جیهون؟

آه عمیقی کشید که اگه نمیشناختمش فکر میکردم شرکت نداشته ش ورشکسته شده:
" راستش رو بخوای خوابم نمیاد. "

پوکر فیس نگاهش کردم:
- به تخم...یعنی اشکال نداره دراز بکشی خوابت میبره
من میرم بالا بخوابم واقعا خستمه شبت بخیر.

TREASON  [KOOKV]Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt