what should I do with the broken pieces of my heart ...
--------------------------
بعد از اینکه هری بهم گفت میخواد بره جایی شک کردم و تصمیم گرفتم دنبالش برم و این کارو جوری کردم که خودش متوجه نشه...
دیدم رفت توی یکی از راهروها...
وقتی نزدیکتر رفتم زین رو هم دیدم که انگار منتظر هری بود اونجا...!
رفتم پشتی یکی از دیوارا تا منو نبینن...
هری رفت سمت زین و اون با عصبانیت شروع به حرف زدن کرد...
* دیوونه شدی هری...؟! میفهمی داری چی کار میکنی...!! "
_ گوش کن زین..."
* چیو گوش کنم...! اصلاً بهش گفتی؟ اون اصلا میدونه تو کی هستی..؟! "
_زین...."
* چه سؤال احمقانهای... البته که نمیدونه... اگه میدونست که دست تو دست تو نمیزاشت و اینقدر راحت باهات نمیومد بیرون عین این زوجای عاشق...! "
_ زین باور کن که من میخواستم بهش بگم... ولی..."
* ولی چی ! هری تو دیوونه ای...! "
_ ولی هر بار که نگاش کردم دیدم نمیتونم...میدونم اگه بگم برای همیشه از دستش میدم..."
زین با این حرف کمی جا خورد و چشماشو کوچیک کرد...
* وایسا ببینم...منظورت چیه ؟! "
_ زین من...من یه جورایی ازش خوشم میاد... حس میکنم اون کسیه که یه عمر منتظرش بودم... وقتی کنارشم حسی دارم که هیچوقت نداشتم... حس خواستن از روی قلب. میدونم اگه بهش حقیقت رو بگم ازم متنفر میشه و دیگه نمیخواد منو ببینه..."
خدای بزرگ...!
گوشام درست میشنیدن...؟!
اون الان گفت...
گفت که از من خوشش میاد...!
« نایل بعداً هم میتونی به این فکر کنی...حواستو به حرفهاشون جمع کن ! »
با صدای وجدانم دوباره تمرکزم رو گذاشتم رو حرفاشون ...
* هری خودتم خوب میدونی که داری خودتو گول میزنی... تو که نمیتونی تا ابد ازش حقیقت رو مخفی کنی... میتونی..؟! قبل از اینکه حست بهش بیشتر بشه تمومش کن... بهش بگو...! "
_ نه زین نمیتونم... دیگه خیلی دیر شده... از همون روز اولی که دیدمش فهمیدم دیر شده و راه برگشتی ندارم...میدونستم اخرش چیز خوبی در انتظارم نیست اما ادامه دادم چون ندیدن اون پسر روز به روز برام سخت تر میشد... ولی الان تنها چیزی که میدونم اینه که به هیچ وجه از دستش نمیدم... حتی شده با دروغ ولی نگهش میدارم..."
YOU ARE READING
卐 Insomnia | N.S | 卐
Fanfiction✦ کاش اون شب از پیشت میرفتم کاش هیچ وقت نجاتت نمیدادم تا میمردی و نمیتونستی منو وارد همچین بازی ای کنی... ولی حیف که موندم و نزاشتم بمیری... و الانم باید تاوانشو پس بدم✦ ✱ a story by me : Tara ✱