part 14

16.6K 2.1K 167
                                    

چند دقیقه ای میشد که یونگی بالا سر شاه نشسته بود
تهیونگ مدام لبش و گاز می گرفت می دونست که همش تقصیر خودشه
جونگ کوک دیگه انگار جونی تو تنش نبود
پوستش از همیشه سفید تر شده بود بدنش سرد شده بود
یونگی سرش و به نشونه تأسف تکون داد و گفت:این زهر مال این طرف ها نیست ولی از بوش میشه فهمید که خاصیتش چیه

چند ثانیه صبر کرد
تهیونگ عصبانی شد و گفت: زود باش دیگه منتظر چی هستی؟؟؟

یونگی به چشمای خیس و قرمز ته نگاه کرد و گفت: زمان..... فقط زمان می تونه حلش کنه ولی فقط تا اون موقع بیهوش میمونه

تهیونگ با خشم از روی صندلی بلند شد و با خشم بلندش کرد و به زمین کوبید :میکشمتتتتتتت

یونگی بازوش و گرفت و کشید و گفت:آروم باش برای بچت خوب نیست
تهیونگ سعی کرد کنترل خودش و به دست بگیره

در اتاق شاه به صدا در اومد:ملکه وزرا می‌خوان پادشاه و ببینن

ته پوزخندی زد و رو به یونگی گفت:در و باز کن

یونگی به لباس مردونش که شکمش و نشون میداد اشاره کرد و گفت:ولی لباست.....
ته که امروز به دلایل مختلفی خیلی عصبانی بود فریاد کشید:اون در لعنتی و باز کن

یونگی به سمت دستگیره رفت و آروم چرخوندش

وزرا با دیدن مردی شبیه ملکه که شکم بالا اومده ای داره متعجب یه قدم عقب رفتن

ته که به شدت تحت تأثیر فشار روانی چند هفته اخیر بود و خشم بچش هم بهش فشار می‌آورد با قدم‌های محکم بهشون نزدیک شد و گفت:بیاین تو ....همتون

وزیرا همه وارد شدن
تهیونگ پشت سرشون وایساد و گفت:جلوی پادشاه زانو بزنید
همه به هم نگاه کردن ولی کسی تکون نخورد
تهیونگ گفت: کار رو برای خودتون سخت می‌کنید....کشتن شما برای شاهزاده گرگینه ها اونم وقتی بچه بزرگترین خون آشام و بارداره راحته

لگد آرومی به شکمش خورد با لبخند روی شکمش دست کشید و گفت:آروم باش عزیزم انتقام بابا رو میگیریم

ناخون هاش بلند تر شد
گردن یکی از وزیر ها رو گرفت و گفت:می‌دونی نمیخوام خونتون اتاق شاه و کثیف کنه از طرفی نمیخوام بدون حضور خودش سلاخیتون کنم شما کثافت هایی که هیچوقت کمک نکردید هیچوقت فرصت ندادید....برای فعلا جای همتون توی سیاهچاله

یونگی پوزخندی زد و گفت:کدوم سیاهچال سرورم اون که پیتون های بزرگی داره یا.....
ته وزیر و ول کرد و گفت: نه نه اونی و میگم که فقط اسمش سیاهچاله ولی خیلی روشنه

یونگی با چشمای درشت شدش: سرزمین آدما؟؟؟
ته با لبخند گفت: دقیقا.... میخوام هر روز زیر نور خورشید بسوزن

یونگی:پس کی قراره جاشون و بگیره؟؟؟
ته: پیدا میشه

رو به یونگی گفت:ببرشون

Kookv fucking sperm [ Completed ]Where stories live. Discover now