سرزمین خون آشام ها ساکت بود
هم خواب بودن
از جمله پادشاه
پنجره با شدت باز شد جونگ کوک که خواب سبکی داشت سریع بلند شد با دیدن پنجره باز چشماش و ریز کرد و چند ثانیه خیره موند
صداهایی میشنید
گوم
گوم
گومصدای چکمه های سنگین و صدای بال های پدرش میومد
_ جنگ شروع شده
جونگ کوک به سمت مادرش که کنارش ظاهر شده بود چرخید و گفت: از ته مراقبت کن تا بیام
الینا سرش و تکون داد و گفت: سریع جنگ و تموم کن جفتت به زودی بچه رو به دنیا میاره
جونگ کوک نگاهی به ته کرد که هنوز خواب بود و گفت:پس بالاخره وقتش رسید
الینا با لحن سردی گفت: پادشاهی جهنم مال توئه از حقت نگذر به دستش بیار
جونگ کوک بال های سیاه و جهنمیش و باز کرد و از پنجره بیرون رفت
شهر ساکت و خاموش بود و هیچ صدایی شنیده نمیشد
جونگ کوک از شهر گذشت هر چی به شاه راه ارتباطی با سرزمین گرگینه ها نزدیک تر میشد راحت تر میتونست ارتش بزرگی که پدرش جمع کرده بود و ببینه
موجوداتی زشت
کریه
بد ذاتجونگ کوک مقابل پدرش وایساد لوسیفر چند قدم از مردمش دور شد و به جونگ کوک نزدیک
تو فاصله یه متری که بینشون پر از حیله و نفرت و کینه بود
نگاهشون بهم قفل شده بود
توی سرشون نقشه ای به جز کشتن و نابودی دیگری نبود
رابطه پدر و پسری براشون از اول بی معنی بود و هر چی میگذشت بیشتر کینه هاشون شعله میدادلوسیفر:اون بچه اگه به دنیا بیاد نابودت میکنه
جونگ کوک:تاج و تخت به کسی وفادار نیست همون طوری که من پادشاهی و دارم ازت میگیرم یه روز هم پسرم اینکار و با من میکنهلوسیفر: الان اینقدر راحت برخورد میکنی وقتی بوی قدرت جهنم به مشامت بخوره دیگه نمیتونی ازش دل بکنی
جونگ کوک:اگه داری اینا رو میگی که نابودت نکنم کاملا در اشتباهی... بد بودن پسر من یا هر چی که تو اسمش و میذاری فقط باعث میشه بخوام تو رو زودتر بکشم
لوسیفر پوزخندی زد و گفت:تو برای این جنگ ساخته نشدی جونگکوک قبل از اینکه آسیب ببینی کنار بکش
جونگکوک خنده تمسخر آمیزی کرد و گفت: آسیب؟تو چی میدونی از آسیب دیدن؟ ها؟ وقتی که برای حفظ جهنم به یه ملکه تجاوز کردی بدنامش کردی و باعث شدی از سرزمین خودش تبعید بشه .... وقتی بچت داشت تو تنهایی می پوسید وقتی داشتن زیر شکنجه ها جون میدادم کجا بودی؟؟ وقتی ازم میپرسیدن پدرت کیه من گریه می کردم و میگفتم نمیدونم و اونا انگشتام و
می شکستن کجا بودی؟؟ تو هیچی از آسیب دیدن نمیدونی لوسیفر هیچیبه سمت لوسیفر حمله کرد و روی زمین انداختش مردم جهنم یه قدم به جلو برداشتن تا برای دفاع از لوسیفر به جونگ کوک حمله کنن ولی لوسیفر بلند شد و گفت:نه.... وایسید بهش حمله نکنید کار مهم تر دارید
YOU ARE READING
Kookv fucking sperm [ Completed ]
Fanfictionاسپرم لعنتی🍸 کاپل ها:کوکوی، یونمین، نامجین ژانر:خون آشام خشن امپرگ اسمات _جونگ کوک با چشمانی که از خشم سرخ شده بود به مراسم ازدواج نگاه میکرد با خشم غرید:به چه جراتی با بچه من تو شکمش داره ازدواج میکنه وضعیت: پایان یافته