part 23

20K 2K 564
                                    



_ جونگ‌‌‌ کووووووووووک من تشنمهههههههههههه
_ جونگ کووووووووووک این لباس چرا ابیهههههه
_ جونگ کوووووک سریع بیا اینجا زود باااااااای

ته مین پشت در اتاق وایساده بود و می‌خندید
جونگ کوک مقابلش ظاهر شد و چشم غره ای به در بسته اتاقی داد که ته توش بود بعد با غر غر گفت:هووووف این دیگه چه کوفتیه این دیگه چه اوضاعیهههههه

ته مین خندش و جمع کرد و گفت:بابا تازه دو هفته گذشته باید دو هفته دیگه هم تحمل کنی

جونگ کوک چشماش و ریز کرد و گفت:گفتنش راحته من بدبخت باید عین کلفت این ور و اون ور برم و کار های آقا رو انجام بدم

ته مین سرش و تکون داد و گفت:من دیگه میرم به کار های کشور برسم تا راحت تر باشی

جونگ کوک رو شونه پسرش زد و وارد اتاق شد

ته رو ی تخت خوابیده بود و پاهاش و تو خودش جمع کرده بود جونگ کوک می‌دونست این حالت خوابیدن براش خوب نیست هوفی کرد و به سمتش رفت تا پاهاش و باز کنه اما ته دستش و پس زد و دماغش و بالا کشید
جونگ کوک ابرو بالا انداخت و گفت:داری گریه می‌کنی؟
ته پتو رو روی خودش کشید و گفت:ولم کن

جونگ کوک دیگه مطمئن شد که داره گریه می‌کنه پس کنارش خوابید و پتو رو کنار زد سرش و تو گردن ته فرو برد و گفت:چی ناراحتت کرده عشقم
ته آروم اشکاش و پاک کرد و گفت:هیچی
جونگ کوک دستش و دورش حلقه کرد و شکم بالا اومدش و نوازش کرد با صدای آرومی گفت:بهم بگو عزیزم ..... چی شده

ته آروم به سمتش چرخید و با چشمای خیس بهش نگاه کرد جونگ کوک هیچی نگفت و منتظر موند تا ته حرفش و بزنه
اما به جای حرف زدن چند تا مشت محکم به سینش زد که واقعا دردش گرفت
با چهره جمع شدش گفت:اخخخ ته

تهیونگ با عصبانیت گفت:تو حق نداری دیگه من و نخوای حتی اگه من اذیت بکنم هم باید من و بخوای باید من و دوست داشته باشی اصلا باید به زور نگهم داری

جونگ کوک نمی‌تونست بفهمه چرا ته داره این ها رو می‌گه:عشقم معلومه که ولت نمیکنم و حتی اگه شده به زور هم نگهت میدارم چرا این ها رو میگی

تهیونگ به لباس مردونش چنگ زد و گفت:چون می‌دونم از دستم خسته شدی

جونگ کوک لبخندی زد و گفت: این‌جوری نیست زندگیم باور کن ازت خسته نشدم من هنوز هم عاشقتم

ته چشمای زیباش و نشون داد و گفت:دروغ که نمیگی ؟؟؟

جونگ کوک خندید و گفت: معلومه که نمیگم
ته رو آروم بغل کرد تا به شکمش فشار نیاد بعد سرش و نوازش کرد تا آروم بشه

🩸🩸🩸🩸🩸🩸🩸🩸🩸🩸🩸🩸🩸🩸

دو هفته بعد

یونگی رو تخت بالا سر ته نشسته بود
همه منتظر دورش وایساده بودن ته مین و جیمین دستای هم و گرفته بودن و از استرس فشار میدادن
جونگ کوک هم کنار ته نشسته بود و منتظر یه جواب بود

Kookv fucking sperm [ Completed ]Where stories live. Discover now