تعطیلات کریسمس امسال مثل همیشه بود.
سالن اصلی پرورشگاه با کاج قد کوتاهی تزئین شده بود و صدای ملایم آهنگ همه جا پخش میشد. بچهها توی بافتنیهای گرم و جورابهای پشمی سال پیش اطراف سالن پراکنده بودند. جهیون و چند نفر از بچههای بزرگتر کتاب میخوندند، خانم لی برای بار هزارم به پشت دست شیندونگ ضربه میزد که قبل از ناهار دسر رو سیخونک نزنه، و صدای فین فین یری توی گوش همه میپیچید.
"چیشده یری؟ چرا گریه میکنی؟"
نایون جلوی شومینه نشست و با مهربونی کمر کوچیک دخترک رو نوازش کرد. یری نگاه اشکیش رو از شومینه گرفت و گفت:"خا... خاله... وقتی بابانوئل از دودکش بیاد پایین... تپلیاش آتیش نمیگیرن؟"نایون چند لحظه گیج پلک زد و قبل اینکه چیزی بگه هیچول گفت:"اینا همش دروغه یری، بابانوئل هیچوقت از توی دودکش نمیاد."
یه دور اطراف رو نگاه کرد و با صدای پایین تری گفت:"از توی کاسه توالت میاد."
یری صورتش رو با انزجار توهم کرد.
"اَی! اون موقع بوی چیزای بد بد رو میگیره.""پس فکر کردی واس چی همیشه مخفیانه میاد؟! بخاطر اینه که نمیخواد از بوش خفه شیم."
"هیچول هیونگ، تو یه نابغهای!"
مارک با شگفتی فریاد زد و سعی کرد این واقعیت دیوونه کننده رو برای خودش حضم کنه.جهیون چشمهاش رو توی حدقه چرخوند و کتابش رو بست.
"مارک، بابانوئل وجود نداره. بزرگترا این داستانو از خودشون دراوردند.""خیلی هم وجود داره!"
با شنیدن صدای جدیدی همه سرهاشون رو سمت در سالن برگردوندن. یری با دیدن مرد غریبه و جنگل سفیدی که روی صورتش بود هیجان زده جیغ کشید:"بابانوئللل!"
و با سرعت سمت مرد دوید.
بقیهی بچهها چند لحظه با تعجب پلک زدند و ثانیهی بعد یه لشکر موش خرمایی خرذوق سمت 'بابانوئل' حمله ور شدند.جهیون با ناامیدی سرش رو به دو طرف تکون داد و گفت:"اون بابانوئل نیست، عمو بکهیونه."
یری که دو دستی پاهای بابانوئل رو بغل گرفته بود مکث کرد. سرش رو بالا اورد و با معصومی به ریشهای غریبه خیره شد. بکهیون هول هولکی نگاهش رو گرفت.
"عمو بکهیون کیه؟ من بابانوئلم. تازه با دستیار کوتولهم براتون کلی کادوی کریسمس اوردیم."
بکهیون از جلوی در کنار رفت تا یه مرد دو متری با کلاه بوقی قرمز و گوشهای اِلفی مشخص بشه.
"عمو چانیول!"
ESTÁS LEYENDO
•𝑫𝒊𝒗𝒐𝒓𝒄𝒆𝒅 𝑹𝒐𝒎𝒆𝒐𝒔༄
Fanfic✤ خلاصه↶ طلاق، بنظر میرسید آخرین راه نجات بکهیون و چانیول بعد از ازدواج فاجعه بار یک ساله شون باشه. ولی چی میشه اگه سرنوشت بعد از دوسال زندگی سینگلی و رابطه های بی ثمر دوباره رومئوهای بد اخلاقو بهم برسونه؟! ✤ کاپل⇜ چانبک ✤ ژانر⇜ فلاف، کمدی، رمن...