♩24♩

670 142 132
                                    

″تو عشق اول منی...″

نور سالن کم کم روشنایی رو به همه هدیه داد.

از بغض و لبخند های آرمیا پرده برداشت و لبخند زیبای جین رو در مقابل نگاه نامجون نمایان کرد .

-پسره ی احمق...

گفت و روشو برگردوند تا قطرات اشکی که شروع به باریدن کرده بودن رو از نگاه پسر عاشق دور نگه داره.

اون دست نوشته ی کوتاه حالا زیباترین پرده نمایش تمام قرن ها رو رقم زده بود و به جرئت میتونست برنده ی تمام جوایز در سر تا سر دنیا بشه.

بعد از دقایق کوتاهی بلاخره پسرا تصمیم گرفتن اولین کنسرتشون رو بعد از دوسال برگذار کنن .

کنسرت هفت نفرشون رو...

/ما برگشتیم!

انگار همین جمله کافی بود تا حال و هوای سالن دگرگون بشه .

فریاد و خوشحالیه آرمیا استقبال بی نظریشون رو به نمایش گذاشت.

±آرمیییی!!

هوسوک با تمام وجود فریاد زد و در مقابله تشویق کر کننده ی چندین هزار هوادار خنده از ته دلی سر داد.

رهبر بی تی اس قدمی به جلو گذاشت و درست مثل سابق محکم و با اعتماد به نفس ادامه داد .

+دوسال...
دوسال از شما دور بودیم...

ناخوداگاه نگاهش به نوشته های بزرگ و نورانیه تو دست آرمیا کشیده شد .

″سوکجین تا ابد پیش ماست″

تلخندی زد .

+بابت این دوسال فاصله ای که بینمون افتاد متاسفیم...

جمله آخر نامجون فریاد طرفدار ها رو بلند کرد .

-اونا بخاطر شما اینجان!

صدای جین به گوششون رسید .

به گوش بی تی اس
به گوش پسرای رو استیج...

نامجون بغضش رو فرو فرستاد و ادامه داد.

+شما بخاطر ما اینجایین و ما بخاطر شما.!

-منتظرتون بودن...

ایندفعه تهیونگ پا پیش گذاشت و صدای جین رو به کل جمعیت حاضر رسوند .

×دوسال انتظار... باور کنید برای ما هم درست مثل شما سخت بوده...

♪...𝐍𝐨 𝐌𝐨𝐫𝐞 𝐁𝐓𝐒...♪حيث تعيش القصص. اكتشف الآن