به صدا دراومدن ناگهانیه زنگِ در، مساوی شد با سکوت ترسناک من و جین...
نگاه درمونده گره خوردمون انتظار حرفی دلگرم کننده از طرف مقابلمون رو میکشید .
{نگران نباش...}
ولی متاسفانه تو اون لحظه هیچکدوم اونقدر قوی نبودیم که بتونیم یه همچین جمله ای رو به زبون بیاریم...
با به گوش رسیدن زنگ برای دومین مرتبه نگاهمو از جین گرفتم و به سمت در قدم های بظاهر محکمم رو برداشتم .
±سلام
/سلام هیونگلبخند کوچیکی رو تحویل دو پسر رو به روم دادم و اونا رو به داخل دعوت کردم
جین با دیدن هوسوک و جیمین ذوق زده به طرفم اومد.
-خیلی خوب شد این دوتا زودتر رسیدن!
نگاهی به چهره خوشحالش انداختم و سعی کردم با لبخند چال نمایی که رو لبام نشوندم حرفشو تایید کنم
هرچند که شب قبل خودم به جیمین زنگ زده بودم و گفته بودم زودتر از بقیه با هوسوک اینجا بیان و در آخر تاکید کردم که چیزی راجب جین به هوسوک نگه .این کارم دلایل مختلفی داشت که مهم ترینش مواجه شدن من ، یونگی و تهیونگ بود...
مطمئنم خود ما سه نفر برای به راه انداختن جنگ جهانیه سوم کافی بودیم .
پس جیمین و هوسوک باید اینجا میبودن و یه جورایی صلح نسبی رو حاکم میکردن .با رفتن جین و نشستنش رو یکی از مبلا من هم به سمت آشپزخونه رفتم تا یه چیزی برای مهمونام آماده کنم .
بعد از چند دقیقه لیوانای شربت رو جلوی جیمین و هوسوک قرار دادم و رو به روشون کنار جین نشستم.
بلافاصله نگاه پرسشیه جیمین توجهم رو جلب کرد .
میدونستم سوالش راجب چیه پس دستم رو خیلی آروم روی دست جین که رو مبل بود گذاشتم تا به پسر کوچک تر بفهمونم جین درست کنار من نشسته.
جین متعجب سرشو چرخوند ولی با دیدن جیمین که داره بهش نگاه میکنه و لبخند کوچیک ولی غمگینی رو لباش جا گرفته متقابلا لبخندی زد.
بعد از نیم ساعت، تقه ای به در خورد که نشون میداد بقیه هم از راه رسیدن.
استرس بدی داشتم ولی با وجود جیمین و هوسوک نسبت به صبح کم تر شده بود .
به پیشنهاد جیمین خودش بلند شد تا درو باز کنه ؛ اینطوری حداقل به محض دیدن نامجون راهشونو نمیکشیدن برن ...
÷ه..هیونگ؟
وقتی صدای کوک به گوشم رسید واسه یه لحظه متوجه شدم که چقدر دلتنگ این فسقلی بودم...
دلتنگ هیونگ گفتنای این خرگوش کوچولو
دلتنگ شیطنتا و بازیگوشیاش
من دلتنگ مکنمون بودم
دلتنگ داداش کوچولوم...
YOU ARE READING
♪...𝐍𝐨 𝐌𝐨𝐫𝐞 𝐁𝐓𝐒...♪
Fanfiction{𝘊𝘰𝘮𝘱𝘭𝘦𝘵𝘦𝘥} -بقیه کجان؟ +نمیدونم خبر ندارم -یعنی چی؟ +از بعد اون روز دیگه ندیدمشون -اون روز؟ کدوم روز؟ +فردای خاکسپاری تو... ❁Couple: Namjin❁ ❁Side Couple:Vkook❁ ❁Genre: Romance,Slice of life,Drama❁ ⟭⟬1 in #Jin ⟭⟬ ⟭⟬2 in #Namjin⟭⟬ ⟭⟬1 in #ج...