-میشه یه کم راه بریم؟
جونگین نگاهی به اطرافش انداخت.
-تا بیمارستان خیلی راهه
-عیبی نداره من پیاده میام تو با ماشین برو
جونگ نفس آرومی کشید و بعد از پیدا کردن یه جای پارک مناسب ماشینو نگهداشت.
-با هم میریم
کیونگ مثله همیشه یه لبخند تشکر آمیز زد و پیاده شد.با قدمهای آروم شروع به راه رفتن کرد و بعد از یه فاصله کوتاه، کای با سرعت خودشو بهش رسوند.
نگاه کوچیکی به پسر کوتاهتر انداخت و با حوصله کنارش راه رفت.
سعی کرد حرفی نزنه و خلوت کیونگ با خودش رو که تمام شهر رو فراموش کرده بود از بین نبره.
پسر دستاشو تو جیبش برد و نگاهشو اطرافش چرخوند و به آدمایی که از کنارشون رد میشدن لبخند محوی میزد.
چی میشد مثله اونا بی دغدغه راه میرفت؟
یا شاید اونام مثل خودش درد و ناراحتیشونو پنهان میکردن!سرشو عقب چرخوند و با دیدن کای دلش به بودنش قرص شد.
-متاسفم که مجبور شدی راه بیای
-نه...یه کم پیاده روی اونقدرام بد نیستسری تکون داد و با کمی فکر لب باز کرد:
-تو دنیا رو چطور میبینی نابغه؟کای از صفتش خوشش میومد و با لبخند جواب داد:
-دنیا رو یه گوی میبینم...طوری که میتونی تو دستت تکونش بدی تا برف های سفید و کریستالی داخلش معلق شن...این قدرت منه که میتونم دنیا رو تو دستم داشته باشم
کیونگ لبهاشو جلو انداخت.
-چطوری این کارو میکنی؟-هدف های بزرگ باعث میشن بخاطر به دست آوردنشون شجاع شی و البته حریص و جسور
-آرهدستاشو از تو جیبش در آورد و نزدیک لبهاش برد و هاا بلندی کردی و بهمدیگه مالوندشونو دو طرفش رهاشون کرد.
-من نمیخوام آدمک داخل گوی باشم...
-بشکونش...از حصاری که برای خودت ساختی عبور کن...-همینکارو میکنم
انگشتاشو نزدیک دست کای برد و قبل از اینکه کاری کنه انگشتای کای سریع و محکم تو خودشون محوش کردن.کیونگ بی حرف سر خم کرد و به پاهاش زل زد.
-گفتی شیش ماه بعد میری؟
-آره شاید برگردم شاید بمونم
-احتمال اینکه برگردی چند درصده؟
کای نیم نگاهی به سر افتاده اش انداخت.
-نمیدونمکیونگ سر بلند کرد و بعد از نفس عمیقی که به ریه هاش فرستاد لبخند زد.
YOU ARE READING
" Dreamy Caress "[Complete]
Romanceفیک کامل شد. •¬کاپل: کایسو | ویکوک •¬ژانر: روتین | انگست | اسمات •¬خلاصه: کیم کای نابغه ای که نیاز به تخلیه استرس و هیجانات زندگیش رو داره ، وارد یه رابطه میشه ... اما خب نه یه رابطه ی عادی! رابطه ی جنسی با پسری به اسم دو کیونگسو! ماجرا از اونجا...