-داری کجا میری؟
کیونگ نگاهشو بین فروشگاه ها چرخوند.
+همینطوری قدم میزنم.
-اونجا سایه است؟
پسر لبخند سرخوشی زد.
+نگران نباش حواسم هست.
-کیونگسو
صدای غمگین کای باعث شد اخم ریزی کنه.
+جانم-من دیگه نمیتونم کم آوردم.
پسر لبهاشو تو دهنش برد.
+شاید ماه بعد پزشکم بگه بهتر شدم!
-دیگه نمیتونم با خندیدن دلتنگیمو پنهون کنم...هر روز که با هم حرف میزنیم غمگین تر از قبل میشم.
کیونگ ناخواسته لبخند زد و مقابل پاساژی که بوت توی ویترین توجهشو جلب کرده بود ایستاد.
+میتونی فقط یه کم دیگه بهم اعتماد کنی؟ قول میدم زود بیام پیشت.-تا ماه بعد حالت خوب میشه؟ چقدر صبر کنم؟ چرا این صبر کردن هیچ زمان مشخصی نداره؟
کیونگ نفس کوتاهی کشید و سعی کرد مرد رو آروم کنه.
+قول میدم.
بازدم پر از آه کای به گوشش رسید.
-باشه
+بخند
سکوت کای باعث شد دوباره تکرار کنه.
+بخند-چطوری با غم بخندم؟
+اگه بخندی باعث میشی من به کارم بیشتر ترغیب بشم.
کای بدون فکر و طبق خواسته کیونگ با صدای کوتاهی خندید.
کیونگ نفس راحتی کشید.
+تو همیشه بهم اعتماد کردی.
پاشو تو پاساژ گذاشت و با دقت به بوت نگاه کرد.
-اینبار هم منتظرت میمونم.
+دوست دارم.مطمئن بود صورت بهم ریخته کای با شنیدن همچین جمله ای سرحال شده.
-زودتر بیا
+باشه.
-دیگه قطع میکنم.
کیونگ هومی زیر لب گفت و تلفنو از گوشش پایین آورد.
-از این بوت رنگ دیگه ای هم دارین؟_________________
-میخوای بری؟
جونگکوک لبشو بین دندوناش گزید.
-نمیدونم...جایی برای موندن ندارم.
-خب...
ته حرفشو نصفه رها کرد و چشماشو محکم بست و سرشو پایین انداخت
جونگ با عجز پرسید:
-هیچکاری نمیشه کرد؟
-من یه کم پس انداز دارم اما نمیدونم میشه باهاش خونه اجاره کرد یا نه؟چین ظریفی رو پیشونی جونگ نشست.
-فکر کنم تا زمانی که مادرم تو کماست بتونم بی دردسر از حساب بانکیم استفاده کنم.
-قبلش...
-تمام برداشت هام بررسی میشد.
ته چونه اشو کج کرد و پوف بلندی کشید.
-پس بریم یه خونه برات بگیریم؟
جونگ کمی فکر کرد و با لبهایی که جلو اومده بودن لب زد:
-بهتر نیست از فرصت استفاده کنم و یه خونه کوچیک برای هر دومون بخرم؟تهیونگ با بهت خندید.
-هر دومون؟
جونگ یه تای ابروشو بالا نگهداشت.
-نمیخوای با من زندگی کنی؟
بزاقشو بلعید و با تردید زمزمه کرد:
-با هم تو یه خونه باشیم؟
جونگکوک هومی زیر لب کشید.
-خانواده ات مخالفت میکنن؟
ته چونه اشو کج کرد و با حالت متفکری لب زد:
-اونا دیگه مثل قبل پیگیر کارام نیستن...اما نمیتونم تمام مدت کنارت باشم.جونگ لبخند ریزی زد.
-عیبی نداره همینکه چند روز در هفته کنار هم باشیم کافیه.
تهیونگ دستی به موهای لختش کشید و سرشو با موافقت تکون داد.
جونگ مردد فاصله بینشون رو پر کرد و جفت به پسر نشست.
با چشمایی که از شیطنت برق میزدن به سیاهی مقابلش خیره شد.
-نمیخوای بوسم کنی؟ خیلی از اون موقع گذشته.
ESTÁS LEYENDO
" Dreamy Caress "[Complete]
Romanceفیک کامل شد. •¬کاپل: کایسو | ویکوک •¬ژانر: روتین | انگست | اسمات •¬خلاصه: کیم کای نابغه ای که نیاز به تخلیه استرس و هیجانات زندگیش رو داره ، وارد یه رابطه میشه ... اما خب نه یه رابطه ی عادی! رابطه ی جنسی با پسری به اسم دو کیونگسو! ماجرا از اونجا...