" Dreamy Caress "[Complete]

┨Chapter 2├ Dreamy Caress

در اتاق رو آروم بست و از پشت دریچه کوچیکِ روی در، نگاه نگرانی به پدرش انداخت.

طوری که دکترش گفته بود وضعیت کلیه هاش اصلا خوب نبودن.

یکیشون کار نمیکرد و دومی هم به سختی دیالیز میشد.

تا الان همه تلاششو کرده بود حتی برای دادن کلیه خودش هم اقدام کرده بود. ولی از جوابی که شنید نا امید شد‌.

آه ضعیفی کشید و با قدمهای آروم سالن بیمارستان رو طی کرد.

نگاهی به ساعت مچیش انداخت و با اخم ظریفی به گذر زمان چشم دوخت.

-چه زود گذشت
نفس عمیقی کشید و با عجله شروع به راه رفتن کرد وقتی بیرون بیمارستان رسید لبخند احمقانه ایی زد.

کاملا فراموش کرده بود که ماشینشو همین چند ساعت پیش فروخته و پولشو تو حساب بیمارستان واریز کرده.

لعنتی به حافظه کوفتیش فرستاد و از پاهاش برای دوییدن کمک گرفت.

***

کلیدو تو قفل چرخوند و درو باز کرد و نفس راحتی کشید.

ده دقیقه زود تر از ساعت یازده رسید و میتونست به سرعت حاضر شه.

نگاهی به آینه مقابلش انداخت و با حماقت به صورت آدم جدید مقابل چشماش لبخند زد.

-کیونگسو داری با خودت چیکار میکنی؟

همزمان دستاشو نزدیک دکمه های پیراهنش برد و دونه دونه بازشون کرد.

-سکس؟ با یه مرد!
به بالا تنه لختش پوزخند زد.
-چطور به این روز افتادی؟

دستشو سمت کمربندش برد.
-واقعا چرا پیشنهادشو قبول کردم؟

با تعلل شلوارشو در آورد و یه گوشه انداخت.

میدونست کای از در آوردن تیکه آخر لباسش لذت میبره پس بهش دست نزد و با یه باکسر که ترکیب رنگ جالبی داشت رو تخت دراز کشید.

همونطوری که کای ازش خواسته بود.

کسی که باهاش همخوابی میکرد هرگز به زور و اجبار مجبورش نکرده بود. ولی کیونگسو هر بار خودشو بخاطر تصمیم احمقانه اش سرزنش میکرد.

ولی خیلی خوب میدونست یه آدم تنوع طلبه و دوست داره همه چیزو تجربه کنه...

حتی سکس کردن با دختر یا سکس کردن و به فاک رفتن توسط یه پسر!

نمیشد اسمشو هوسباز گذاشت اما معصوم هم نبود!
صدای در به گوشش رسید و با خونسردی به سقف زل زد.

ورود کای به اتاق مثله همیشه آروم و بی صدا بود.
اما بوی ادکلنش حضورشو فریاد میزد.

-اینجا خیلی راحته مگه نه؟

کیونگ از ملایمت حرفش میتونست بفهمه هیچ طعنه و کنایه ایی در کار نیست.

پس با رضایت سر تکون داد.