Part TWENTY-SEVEN

3.1K 334 386
                                    

سلامِ من به تو ریدره قدیمی
منم همون هوادار قدیمی

هنوز همون خراباتی و مستم
ولی بی تو سبوی می شکستم

(وی در حال رشوه دادن به آن ها برای جلوگیری از تجاوزات احتمالی)

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
زین آب دهن قورت و داد با تردید دستشو رو دستگیره گذاشت و بازش کرد و وقتی چهره ی لیامو دید لباشو رو هم فشار داد.

لی- فرار کردن از تنبیه ددی کاره خوبی نبود لیتل

به زین که نگاهشو دوره خونه میچرخوند به امید اینکه کسی باشه نگاه کرد و با یه حرکت اونو انداخت رو کولش.

زین جیغ زد و با دستای کوچولوش بولیز لیامو محکم گرفت و لیام اونو سمت اتاق خوابش برد.

زینو رو زمین گذاشت و زین همونجور که نشسته بود سرشو آورد بالا و با چشمای مظلوم تو چشمای ددیش نگاه کرد.

لیام گیشش زانو زد و فک کوچیک زینو بین دوتا انگشت شست و اشارش گرفت.

ل- بنظرت تنبیه اینکه از تنبیه ددی فرار کردی چی میتونه باشه کیتن بد ؟

زین لبشو جلو داد و فین فین فیکی کرد.
ز- زینی کیتن خوبیه

ل- ولی امروز نبود
گفت و کشیده آرومی به لپای لطیف پسره رو به روش زد.

زین ایندفعه واقعا بغضش گرفت و لباش لرزید
ز- چرا میزنی

لیام اخم کرد
ل- من هرکاری دلم بخاد میکنم

زین چندمین با بغض نگاش کرد و بعد جیغ زد
ز- ددی بد ددی بد ددی بد

همونجوری که میگفت پاهاشو به ساق پای لیام کوبید و آخ لیامو در آورد و لیام چشاشو بست.

وقتی بعد چند دقیقه لیام سرشو آورد بالا و چشمای قرمز شدشو به زین نشون داد نفس زین برید و بدون فکر کردن از جاش بلند شد تا بدوعه و از دستش فرار کنه.

لیام با عصبانیت بلند شد و بدون اینکه حرکتی کنه داد زد
ل- زین

همون کلمه که عصبانیت شدید لیام توش موج میزد کافی بود تا زین سره جاش خشکش بزنه و با همون سرعتی که میرفت ولی ایندفه با چشمای اشکی برگرده پیش لیام.

وقتی به چند قدمی ددیش رسید لیام گوششو گرفت و اونو سمت اتاق خودش برد.

زین با چشمای اشکیش از زیره مژه های بلند و خیسش به نیم رخ لیام و چشم های جدیش خیره شد تا رسیدن به اتاق لیام.

لیام زینو هول داد رو تخت و سمت کمد رفت و یکی از کمربنداشو در آورد.

زین با دیدن کمربند لباش لرزيد و با صدای لرزون شروع به حرف زدن کرد
ز- م... میخای با اون بزنیم؟

لیام جوابشو نداد و سمت تخت رفت و مچای ظریف زینو تو دستاش گرفت و با سرعت به تاج تخت رسوندشون و دست زینو با کمربند به تخت بست.

~Daddy's Kitten	✵Z.M✵ Where stories live. Discover now