سلامِ من به تو ریدره قدیمی
منم همون هوادار قدیمیهنوز همون خراباتی و مستم
ولی بی تو سبوی می شکستم(وی در حال رشوه دادن به آن ها برای جلوگیری از تجاوزات احتمالی)
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
زین آب دهن قورت و داد با تردید دستشو رو دستگیره گذاشت و بازش کرد و وقتی چهره ی لیامو دید لباشو رو هم فشار داد.لی- فرار کردن از تنبیه ددی کاره خوبی نبود لیتل
به زین که نگاهشو دوره خونه میچرخوند به امید اینکه کسی باشه نگاه کرد و با یه حرکت اونو انداخت رو کولش.
زین جیغ زد و با دستای کوچولوش بولیز لیامو محکم گرفت و لیام اونو سمت اتاق خوابش برد.
زینو رو زمین گذاشت و زین همونجور که نشسته بود سرشو آورد بالا و با چشمای مظلوم تو چشمای ددیش نگاه کرد.
لیام گیشش زانو زد و فک کوچیک زینو بین دوتا انگشت شست و اشارش گرفت.
ل- بنظرت تنبیه اینکه از تنبیه ددی فرار کردی چی میتونه باشه کیتن بد ؟
زین لبشو جلو داد و فین فین فیکی کرد.
ز- زینی کیتن خوبیهل- ولی امروز نبود
گفت و کشیده آرومی به لپای لطیف پسره رو به روش زد.زین ایندفعه واقعا بغضش گرفت و لباش لرزید
ز- چرا میزنیلیام اخم کرد
ل- من هرکاری دلم بخاد میکنمزین چندمین با بغض نگاش کرد و بعد جیغ زد
ز- ددی بد ددی بد ددی بدهمونجوری که میگفت پاهاشو به ساق پای لیام کوبید و آخ لیامو در آورد و لیام چشاشو بست.
وقتی بعد چند دقیقه لیام سرشو آورد بالا و چشمای قرمز شدشو به زین نشون داد نفس زین برید و بدون فکر کردن از جاش بلند شد تا بدوعه و از دستش فرار کنه.
لیام با عصبانیت بلند شد و بدون اینکه حرکتی کنه داد زد
ل- زینهمون کلمه که عصبانیت شدید لیام توش موج میزد کافی بود تا زین سره جاش خشکش بزنه و با همون سرعتی که میرفت ولی ایندفه با چشمای اشکی برگرده پیش لیام.
وقتی به چند قدمی ددیش رسید لیام گوششو گرفت و اونو سمت اتاق خودش برد.
زین با چشمای اشکیش از زیره مژه های بلند و خیسش به نیم رخ لیام و چشم های جدیش خیره شد تا رسیدن به اتاق لیام.
لیام زینو هول داد رو تخت و سمت کمد رفت و یکی از کمربنداشو در آورد.
زین با دیدن کمربند لباش لرزيد و با صدای لرزون شروع به حرف زدن کرد
ز- م... میخای با اون بزنیم؟لیام جوابشو نداد و سمت تخت رفت و مچای ظریف زینو تو دستاش گرفت و با سرعت به تاج تخت رسوندشون و دست زینو با کمربند به تخت بست.