Part TWENTY-TWO

2.8K 325 399
                                    

زین به قیافه و لبخند مهربون نایل نگاه کرد و نایل دستشو گرفت.

ن- میای برقصیم؟

ز- عام... من

نایل نزاشت حرفش تموم شه و اونو کشید سمت بقیه که داشتن می‌رقصیدن و تا رسیدن اهنگ ملایم شد.

نایل خواست به زین چیزی بگه که زین دستاشو دور گردن نایل حلقه کرد و نایل لبخند زد
ن- کیوت

زین ریز خندید و نایل رقصشونو پیش برد و دستاشو رو کمر زین گذاشت و با ریتم آهنگ زینو تکون داد.

بعد یکم زین سخته شد و سرشو رو شونه نایل گذاشت و همونجوری باهاش حرف زد
ز- گفتی با کیا اومدی؟

ن- دوستام

ز- اسمشون چیه؟

ن- لویی و دوست پسرش هری

زین یهو کشید عقب و جیغ زد
ز- لویی و هری خودمون؟

ن- ها؟

زین با ذوق تو جاش پرید
ز- کجان کجان

ن- عام...
با دست اشاره کرد و قبل اینکه حرفش تموم شه زین با ذوق دوعید.

دنبالش دوعید و داد زد
ن- هی.... واسا بچه...

زین دوعید و به لویی و هری رسید و هری که رو پای لویی بود و لویی داشت لباشو میبوسید با صدای زین برگشت سمتش و با ذوق نگاش کرد
ه- ددی زینیه

لویی با تعجب نگاش کرد و بلند شد
ل- هی زین خودتی؟ لیام کو؟

ز- ددی خوابه

لویی داد زد
ل- ها؟

ز- عه داد نزن
لبشو داد جلو

لویی چشم غره رفت
ل- اوکی... لیام واس چی خونست... تو با کی اومدی

ز- ددی خونه نیست که... اینجاست

ل- پس چجوری خوابه؟

ز- بالا خوابه تو اتاق

لویی با قیافه وات د فاک نگاش کرد
ل- برو بیدارش کن بچه میاد بگایی عام میکنه مارو

زین از کلمه جدیدی که لویی ساخته بود خندید ریز و جواب داد
ز- صداش کردم جواب نداد

ز- اون پسره مهربونه دوست شماست؟
با ذوق گفت و وقتی نایل با نفس نفس رسید لویی بلند خندید

ل- متاسفانه

ز- چراااا اون خیلی نرم و مهربونه
خودشو چسبوند به بازوی نایل و نایل خندید و نگاش کرد

لویی بلند خندید
ل- باشه باشه... بیاین بشینین تا لیام بیاد

نایل که با یه دستش زینو دوستانه بغل کرده بود خبر نداشت که اون کیتن قرار نیست حالا حالا ها از جایی که خوشک کرده بیاد بیرون.

~Daddy's Kitten	✵Z.M✵ Where stories live. Discover now