اگر پدر و مادرش اونجوری کشته نمیشدن اگر اون اتفاق نمیوفتاد الان اینجوری نمیشد.همه چیز فرق میکرد.هوفففف
باید بلند میشدم و حاظر میشدم تا به موقع برسم.
کت شلوار و پیرهن مشکیمو پوشیوم و موهام رو به سمت بالا حالت دادم و ادکلنمو زدم و ساعت رولکس مشکیمو هم دست کردم و موبایلمو برداشتم و از خونه زدم بیرون و سوار بنز آبی کاربونیم شدم و به سمت قربستون حرکت کردم.
همینطور که مسیر رو طی میکردم آیفونمو صدا کردم
+"هی سیری"
_"کن یو هلپ یو؟"
+"کال روبی استنفورد"
صدای بوق کل فضای ماشین رو پر کرده بود و من مضطرب منتظر روبی که گوشی رو جواب بده ولی نه هیچ فایده ای نداشت. ماشین رو زدم کنار و با شدت ترمز دستی رو کشیدم. محکم دستی توی موهام کشیدم و موبایلمو از روی صندلی کنارم برداشتم و شمارشو ریپیت کردم.
وای خدایا نکنه چیزیش شده باشه.روبی جواب بده د دختر...
داستان از نگاه روبی:
توی سالن خونه پدریم بودم و آتیش همه جا رو محکم بغل کرده بود و شعله میکشید.
هر چی سعی میکردم نفس بکشم اکسیژنی توی هوا نبود و فقط ریه هام از دود آتیش خونه تغذیه میکردن
+"باباا"
هر چی دو رو برمو نگاه میکردم تا بتونم راه فراری از این حلقه آتیش پیدا کنم نبود دمای سالن به 1000 درجه رسیده بوده و من داشتم منقلب میشدم
+"بابااا ...باباااا...مامان مامان ...بابا مامان کجایین؟"
هق میزدم و صورتم از بس عرق کرده بود اشکای سیل شدم غرق میشد روی زمین داغ افتادم و اشکام بند نمیومد و عاجز یه ریز مامان بابام رو صدا میکردم.
باباااااااااااااااااااااااااااااا
با داد از خواب پریدم.کل بدنم خیس عرق بود و موهام چسبیده بود به صورتم. حواسم جلب شد به موبایلم که داشت خودشو میکشت و صدای زنگش انقدر رو مخم بود که دستم رو کلافه انداختم روی میز و موبایلمو برداشتم و بدون اینکه به شماره نگاه کنم تماس رو وصل کردم که صدای پر استرس با رگه ای از خشم رابرت توی گوشم پیچید
_"روبی خوبی؟کجایی؟چرا جواب این تلفن لعنتی رو نمیدی تو؟"
دستی توی موهام کشیدم و چشمامو میمالیدم ، آروم لب زدم +"آروووم بابا. خواب بودم چته تو؟"
_"چرا صدات اینجوره؟"
سرفه ای مصلحتی کردم و گفتم +"چطوره؟"
_"خیلی گرفته و بی جون؟"
+"چیزی نیست رابرت ، قرص خورده بودم خواب بودم"
VOCÊ ESTÁ LENDO
DARK RAIN
Romanceچرا با من این کارو کردی؟...چرااا؟ د لعنتی بگو واسه چی منو عاشق خودت کردی و بد این بلا رو سرم آوردی؟ خفه شووووو استفن...منم عاشقت شدم ولی اون خانواده لعنتیت همه کسمو ازم گرفتن... میدونی من کیم؟....میدونی کسی که بهش دلبستی کیه؟...من همونیم که اون شب ف...