"PART.13"

16 5 1
                                    

پیشنهاد میکنم این پارت رو با آهنگ SIA/ Courage to Change گوش بدید.❤😍

●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●

یکی از خدمه سینی که توش چندتا گیلاس شراب قرمز و سفید بود رو جلوم گرفتن و من یه گیلاس شراب قرمز برداشتم

رادولف_" خب یه محموله که جزییاتش توی پرونده جلوی روتون هست ..."

من پرونده رو از روی میز جلوم برداشتم و همینجوری که به حرفاش گوش میکردم به جزییات پرنده هم نگاهی انداختم

رادولف_"این محموله کلا شامل 12 تا کامیون هست که 5 تا از این کامیون ها تنفنگ کلاشینکف هست که مال مستر جف و 5 تا کامیون هم چند نمونه کولته که مال مجموعه مستر راس هست...
این 10 تا کامیون ارزش 8 میلیون دلاری دارن و 2 تا از کامیون ها هم که شیشه هستن که مال لیدی فاکس هست ولی متاسفانه به خاطر مشکلی که داشت گفت امشب نمیتونه تو جلسه حاضر بشه و من قبول کردم... ارزش اون دوتا کامیون هم 2 و نیم میلیون دلار هست که باید به مکزیک به دست آدمای من برسه و رسوندن این محموله به مقصد به عهده ی شماست پرنسس استنفورد."

از اینکه منو اینجوری خطاب میکنه دیگه داره زورم میگیره... شنیده بودم عادت داره خیلیا رو تا یه مدت به لقبی که خودش دوست داره صدا میزنه ولی خیلی رو مخه اه لعنتی...

مستر جف مردی بود تقربیا مسن که کت و شلوار آبی کاربونی تنش بود و کلاهی به سر داشت و بعد از نوشیدن قلپی از ویسکیش رو به رادولف صحبت کرد

جف_" رادولف چرا همین حالا پول محموله رو پرداخت نمیکنی؟ این همه اسحله اگر سالم نرسه یا پلیس بگیره رو چیکار کنم...میدونی ضررش کم نیست"

رادلف به من نگاه کرد _" نگران نباش وایت لاینزا کارشونو بلدن ...منم وقتی همه جنسا به دست افرادم رسید پولو پرداخت میکنم..."

پرونده رو سر جاش گذاشتم و لب زدم +" همونطور که میدونین یه مدت هست پلیس و اف بی آی خیلی پا پیچ باندم میشن به خاطر همین من میخواستم یه مدت محموله ای رو به جز جنسای خودم رو حمل نکنم ولی خب به خاطر اصراری که کردین قبول کردم"

مستر راس هم تقریبا هم سن و سالای مستر جف بود ولی بیشتر از اون شیک پوش تر و البته علاقمند به تیپای جوونا ... ابرویی بالا انداخت _"خب؟"

جو سنگینی شد و همه سکوت کرده بودند و منتظر ادامه حرف من

+" خب اینکه من همینجوری این دفعه حاظر نیستم افرادمو توی خطر بندازم...ریکسش بالاس "

رادولف پک عمیقی به سیگار برگش زد و توی هاله ای از دود حرف زد _" چی میخوای پرنسس؟"

ژستی مغرور گرفتم و لب زدم +" من محموله رو هر جوری که شده سالم میرسونم ولی مشکل امنیت افرادمه که مفت نمیفروشم...پس به اندازه 30 درصد از سود فروش اسلحه ها و مواد رو باید قبل از روز حرکت باید پرداخت بشه"

DARK RAINWhere stories live. Discover now