5 | بزدل
" خیلی دیر کردی "
جهیون تلاششو کرد که تاجایی که میتونه زود برسه ولی خب ترافیک سنگینی سر راهش بود ، وقتی که وارد دفتر کارش شد با دیدن دوستش که روی صندلیش نشسته بود سوپرایز شد . در واقع این نبود که سر وارد شدن کسی بدون اجازه به اتاقش عصبانی بشه ، البته تا زمانی که دستیارش از اومدن اون فرد به اتاقش خبر داشته باشه.
" تو رو جایگزینم کردن ؟ "
جهیون با خنده پرسید.
جانی هم خندید.
" آره من به پدرت گفتم تو بدترین رئیسی هستی که تا حالا داشتیم "
جهیون چشماشو چرخوند.
" اوه واقعا ؟ پس منم باید به بابام بگم که رئیس امور مالی شرکت همینطوری ول میچرخه با اینکه کلی کار توی بخش مالی هست ؟"
" داشتم شوخی میکردم جه "
جانی از روی صندلی بلند شد تا جهیون بشینه ، دستاشو کرد توی جیبش و منتظر به جهیون نگاه کرد ، جهیون درحالی که پوشه های روی میزش رو مرتب میکرد سرشو سمت جانی برگردوند و ابروشو بالا انداخت و با حالت سوالی جانی رو نگاه کرد و گفت :
" چیزی شده؟ بخاطر اون امگاست؟ دیر اومدنت!"
جهیون سرشو تکون داد.
" نه من حتی یه امگا هم اونجا ندیدم "
جانی با تمسخر پوزخندی زد :
" بگوو ، فقط خودمو دوتاییم "
جهیون با خودکاری که دستش بود جانی رو نشونه گرفت.
" همین الانشم امگات داره سعی میکنه یکیو پیدا کنه تا باهاش قرار بذارم ! همین امروز داشت سعی میکرد با یه بتا اشنام کنه اونم جلوی بلو ! بنظرت بلو در مورد همچین چیزی چطوری فکر میکنه؟ اینکه یکی قراره جای مادرش رو بگیره ؟"
" مادر گمشدش "
جانی تصحیح کرد.
" خیلی طول نمیکشه که پیداش کنم "
جهیون سریع گفت.
جانی اهی از سر ناچاری کشید...
"فقط به بلو دروغ بگو "
" چی داری میگی ؟ "
جهیون با صدای تقریبا بلندی گفت و ادامه داد:
" این کار خودمم بهم میریزه نمیتونم بهش دروغ بگم "
" فقط همینطوری گفتم "
جانی رو صندلی نشست و ادامه داد.
" فقط یه نفر دیگرو بجای اون امگا پیدا کن ! مطمئنم اون همین الانشم کاری که با تو کردو با مردای دیگه انجام میده"
" اصلا خودت میشنوی داری چی میگی ؟ "
جهیون گفت و سعی کرد اروم باشه .
YOU ARE READING
Lavender [Jaeyong] | complete
Fanfiction" من باید برای اینکه تو پیدام کنی، گمت میکردم... " 🖇 ؛ جایی که جهیون یک شب با امگا ی معطر به لاوندر ـش ایستاده بود . - ژانر: امگاورس ، رومنس ، اسمات ، درام ּ 🔗 Persian translation Written by ; v_primaleon Translated by NCT fictions 🥇#1 in #ja...