پسرا هر هفتاشون کنار هم دور میز نشسته بودن.
جین گفت.
" صاحب خونه بهمون هشدار داده گفته باید تا آخر همین هفته خونه رو خالی کنیم...
در ضمن یادتون باشه تا آخر هفته سه روز مونده"جیمین در حالیکه چونهاش رو روی دستاش گذاشته بود با لبای آویزون گفت.
" چطوری از اینجا بریم. پنج ساله تو این خونهایم.
من بهش عادت کردم..."
جونگ کوک گفت.
" حیف که پول من اونقدری نیست که اینجا رو باهاش بخرم و الا..."
و با این حرفش لامپ بالای سر یونگی روشن شد.
" چرا تا حالا من بهش فکر نکرده بودم.
راست میگه کوک. بیاید اینجا رو بخریم."
جین گفت آخه پول کدوممون میرسه که اینجا رو بخریم."
یونگی دوباره با خوشحالی گفت.
"شاید تکتکمون نتونیم. اما همه با هم که میتونیم.
هر چی هم کم داشتیم وام میگیریم...."
نامجون هیجان زده گفت.
" من یه مقدار پول پسانداز کردهام که باهاش دفتر وکالت بزنم. اما خوب فعلا خونه واجب تره....
فعلا پیش دوستم کار میکنم."
جین ابروش رو خاروند و گفت.
"باشه پس منم فعلا ماشین خریدن رو فراموش میکنم و با اتوبوس میرم سر کار."
همه خندیدن.
تهیونگ لبهاش رو آویزون کرد.
"ببخشید من هیچ پساندازی ندارم.
همش رو دادم خسارت آزمایشگاه. "
پسرا دلداریش دادن.
" اشکال نداره ته. با همین پولهایی که داریم، میتونیم خونه رو بخریم."جین گفت.
" اگه همه موافق هستید، من میرم به صاحب خونه، 'خانم اوه' خبر بدم که میخواین خونه رو ازش بخریم."همه خوشحال بودن. چون خونهای که توش کلی خاطره داشتن رو ترک نمیکردن.
خونهای که توش با هم خندیده بودن.
گریه کرده بودن.
و البته کلی توش برای هم دردسر درست کرده بودن.پایان
بهار ۱۴۰۰خوب بالاخره تموش کردم.
ممنونم که همراهم بودید و داستانم رو حمایت کردید.
اگه داستانم رو خوندید و خوشتون اومد لطفا به دیگران هم معرفی کنید.
شاید لبخندی روی لبای یک نفر دیگه هم بشینه.دوستتون دارم
ارادتمند شما: min.minراستی شاید بعدا یه افتر استوری از قرار هوسوک و سورا بزارم😊
ESTÁS LEYENDO
The problems of roomate
Fanficوای به روزی که هوسوک ویونگی با هم همدست بشن تا سربهسر جیمین بزارن و جیمین هم تصمیم بگیره تلافی کنه..... اسم: دردسرهای هماتاقی ژانر: کمدی، فلاف کاپلهای اصلی: یونمین، دختر/پسری(جیهوپ&سورا) کاپلهای فرعی: نامجین، کایسو نویسنده: min.min