Chapter 2

1.4K 380 98
                                    

=خب ... کارت شناسایی،کارتای بانکی،چسب زخم،یه عکس از خودت،کارت ویزیتت و یه عالمه آت و آشغال دیگه ! ... خوبه ! همه چی تو کیف پولت پیدا میشه ... کاااای ! سیم کارت جدید خریدی ؟

همینطور که رو زمین ، وسط پذیرایی و کنار چمدونای چانیول نشسته بود و سرشو تا ته تو کیف پول پسر نویسنده کرده بود بلند دوست پسرشو صدا کرد و ازش سوال پرسید . کای که تازه وارد خونه شده بود و داشت کفشاشو در میورد یه "آره" بلند گفت و اونم رفت سمت چمدونا .

روز رفتن رسیده بود و کای و کیونگ از شب قبل اومده بودن تا به چانیول کمک کنن وسایلشو جمع کنه و کیونگسو تا اون ساعت تقریبا ۴ بار همه چیزو چک کرده بود ولی بازم بیخیال نمیشد و دیگه داشت کیف پولشم چک میکرد ! جونگینم فرستاده بود خرید و بیش از ۵ بار بهش تاکید کرده بود که سیم کارت جدید یادش نره و درآخر باعث شد داد پسر کم حوصله در بیاد و با گفتن جمله "یه بار دیگه بگی ، بعد اینکه سیم گرفتم میرم شماره جدیدو میدم به مدیر شین" خونه رو ترک کرد و چانیولو به خنده انداخت .

خودش از شب قبل تا همین لحظه که کیونگسو و جونگین داشتن کل خونشو میریختن تو ۳ تا چمدون و یه ساک و کوله ای که داشت ، عملا دست به هیچی نزده بود چون کیونگ معتقد بود اون یه بی عرضه ی حواس پرته که قطع به یقین در آخر یه چیزیو جا میزاره ! این نظرو راجب دوست پسر خودشم داشت اما به عقیده چانیول و خود کیونگ ، جونگین تا حدودی بهتر از پسر نویسنده بود و به همین خاطرم کیونگ بهش اجازه داده بود تو جمع کردن وسایل بهش کمک کنه ولی درواقع فقط یه لیست بلند بالا بهش داده بود که حدود ۳ ساعت طول کشید تا کای بتونه همه ی آیتماشو تهیه کنه . البته برای چانیول بد نشده بود ، اون به هر حال از جمع کردن وسایل متنفر بود و همیشه حتی وقتی برای کار به مسافرت میرفت هم یا منیجرش و یا باز هم خود کیونگ میومدن چمدونشو جمع میکردن ! کیونگ درواقع براش مثل مادر دومش بود چون همه ی کارهای زندگیش روی دوش همین پسر بود ! خانوادش مدت زیادی بود که بخاطر مشکلات تنفسی پدرش و نیازش به هوای پاک به بوسان نقل مکان کرده بودن و بعد از اونا نزدیک ترین افراد تو زندگیش جونگین و کیونگسو بودن و چانیول همیشه خدارو شکر میکرد که اون دو پسر رو داره چون خودش یه پسر بی حواس و کم حوصله بود و بجز غذا درست کردن در حدی که نمیره و کتاب نوشتن هیچ کار دیگه ای بلد نبود !

-میگم کیونگ اتاق برای چند وقت رزرو کردی ؟

پسر جراح که بلاخره از کیف پول چانیول دل کنده بود و چسبیده بود به خریدای دوست پسرش چند ثانیه متوقف شد و فکر کرد و بعد بدون اینکه برگرده سمت دوست نویسندش دوباره مشغول به کند و کاو تو خریدا شد و جواب داد

=حدود ۲ ماه ... شایدم بیشتر ... دقیق یادم نیست ولی فک کنم برای همین حدودا گرفته باشم

چانیول که روی مبل L شکل محبوبش زانوهاشو تو بغلش جمع کرده بود و نشسته بود فقط سر تکون داد و نگاهشو داد به کای که اونم سمت دیگه ی مبل بزرگ نشسته بود و سعی داشت با سوزن مخصوص ، خشاب سیم کارت گوشیشو در بیاره تا سیم کارت جدیدو براش بزاره . این ایده شب قبل به ذهنش رسیده بود ، که سیم کارت جدیدی به اسم جونگین یا کیونگسو بخره و شمارشو به هیچکس نده تا مدیر شین هیچ جوره نتونه با تماسای رو اعصابش آرامشو ازش بگیره ، و از اونجایی که کیونگ باید به جمع کردن وسایل میرسید جونگین قبول کرد وقتی برای خرید لیست کیونگ میره یه سیم کارت جدیدم به نام خودش بخره .

Heaven Garden 🏡Where stories live. Discover now