+خب حالا چیکار کنیم ؟
بعد از چند دیقه همچنان که تو بغل پسر بلندتر بود پرسید و چانیول شونه بالا انداخت
-ایده ای ندارم !
+تو معمولا تو طول روزت چیکار میکنی ؟
از هم فاصله گرفتن و دوباره هر کدوم سر جای قبلیشون نشستن و چانیول با تکیه به دیوار چوبی پشتش چهارزانو شد
-به قول جونگ صبح خروس خون پا میشم ... اگه حالم خوب باشه یه صبحانه درست و حسابی درست میکنم و بعد کل روزو علافی میکنم یا تو بهترین حالت یه چیزی مینویسم ! تو چی ؟
بکهیون بیصدا خندید
+من هر وقت دلم بخواد بیدار میشم .. و روتین مشخصیم ندارم چون دو فصل از سال اینجا انقدر شلوغه که یه وقتایی حتی یادم نمیمونه نیاز به خواب و غذا دارم ! ولی تو این فصل و فصل بعدی که مسافر کمه یه وقتایی همه جا رو تمیز میکنم ، یه وقتایی کل روز کتاب میخونم ... زندگی هیجان انگیزی ندارم اما روتینم نیست
-تابستون و بهارم تنهایی ؟ یعنی یه تنه از پس اینجا بر میای ؟
بکهیون خندید و سرشو به دو طرف تکون داد
+نه بابا نیرو استخدام میکنم ... یه چند نفری هستن که این دو فصل میان اینجا کار میکنن ... با وجود اونا وقت سر خاروندن ندارم اونا نباشن که دیگه هیچی !
-هنوزم نمیفهمم چرا من تاحالا اینجارو پیدا نکرده بودم ... بیخودی این همه سال بدون شناختن همدیگه وقتمونو هدر دادیم
چانیول با بینی چین داده و اخمای تو هم غر زد و دوباره بکهیونو خندوند
+من تو رو میشناختم آقای نویسنده !
-بی انصافیه !
با اعتراض و صدای بلند گفت و دست به سینه شد
+یکم کمتر غر بزن غرغرو
بکهیون با خنده گفت و بعد دستشو روی میز گذاشت و چونشو تکیه داد به کف دستش
-به غر زدنام گیر نده میخوام غر بزنم
بکهیون بی حرف سرشو بالا پایین کرد و خیره شد به پسر قد بلند و لوسی که جلوش نشسته بود
-نه خسته شدم دیگه غرم نمیاد !
بعد از چند لحظه با کلافگی گفت و باعث خنده بلند بکهیون شد
+خب حالا میخوای چیکار کنی ؟
چانیول یکم فکر کرد . صادقانه هیچ ایده ای نداشت ! همیشه پارتنرش کسی بود که رابطه رو پیش میبرد و حالا که پسر نویسنده برای اولین بار پیش برنده رابطه بود نمیدونست باید چیکار کنه
-راستشو بگم ؟
بکهیون بی حرف سرشو بالا پایین کرد و چانیول شرمنده دستی پشت گردنش کشید
YOU ARE READING
Heaven Garden 🏡
Fanfictionاگر از پارک چانیول ، نویسنده جوان و مشهور کره ای بپرسین -به نظرت بهشت چه جور جاییه ؟ اون قطعا بهتون جواب میده : -جایی که کلبه های چوبی و کوچیک داره ، دور تا دورش رو درخت پوشونده ، به دریا نزدیکه و میشه تو ساحلش روی نیمکت های چوبی نشست و غذاهای خوشم...