❈ 𝐜𝐡𝐚𝐩𝐭𝐞𝐫 9 ❈

154 47 53
                                    

سلام سلااااامم 😃🤚🏻

حالتون چطورررره !!!

اومدم با پارت جدید 😘🤩🤗

مرصی که حمایت میکنید .. لطفا بوک رو توی ریدینگ لیست هاتون ادد کنید

ووت و کامنت هم فراموش نشه

این بوک فقط به ووت های شما بستگی داره .. هر چقدر زودتر شرطا رو برسونید .. زودتر آپ میشه

بریم که داشته باشیم 😈😈😈

.

.

.

.

.


جفتمون به سمت در چرخید… باورم نمیشد که کریستینا بود ، دهن لق ترین و لوس ترین و آویزون ترین دختر کلاس.

شک نداشتم کل دانشگاه رو پر میکنه که نایل با استاد استایلز رابطه داره.

مثل مجرما فورا هری و پس زدم و با تته پته گفتم :

+اوممم ما داشتیم…

دختره پرو پرو وسط حرفم پرید و گفت :

# این همه دم گوش ما روضه می خوندی خودتم این کاره بودی نه ؟

اخمام در هم رفت و با تشر گفتم :

+من و به خودت مثال نده اسکل… اونی که با کل شهر تیک میزنه تویی نه من

پوزخندی زد :

# آره تو فقط با خوبا میپری اون از شان که تورش کردی حالا هم میخوای استاد و از راه به در کنی؟

قبل من هری با خشونت گفت :

_حرف دهنتو بفهم این وصله ها رو هم به دوست پسر من نچسبون

تا گفت دوست پسرم دهن جفتمون باز موند ته دلم چنان قندی آب کردن که توی زندگیم تجربه اش نکرده بود…

هری که دید من از کریستینا بیشتر تعجب کردم سقلمه ای به پهلوم زد که تموم احساس خوبم پرید .

دستم و توی دست مردونه اش گرفت و رو به کریستینا گفت :

_نایل نمیخواد کسی بفهمه پس وای به حالت ، وای به حالت کریستینا اگه جایی چیزی از دهنت در بره باید کلا با دانشگاه خداحافظی کنی فهمیدی ؟

 
کریستینا که بادش خوابیده بود با ترس سر تکون داد و از اتاق بیرون زد…

تا حالا این روی هری و ندیده بودم… هیچ رقمه نمیتونستم برق چشمامو جمع کنم انگار فهمید که همون لحظه زد توی پرم: 

_دل خوش نکن نایل من اون پسر احمق گذشته نیستم که عاشقت باشمم و چشمم کور باشه تو الان فقط اسلیو منی ، یه وسیله برای تمکین نیازم فهمیدی؟

Different love Story |n.s| MPRGWhere stories live. Discover now