سلامی مجدد :))) دوباره برگشتم با پارت جدید .. ممنون که تا الان منتظر موندید و داستانامو تحمل کردید 💛🙂 لطفا همینطوری ادامه بدید و حمایت کنید تا انگیزه بگیرم و زودتر براتون آپ کنم و در عوضش پارتایه طولانی تری براتون میزارم
بوس پس کله همه تون .. بریم سراغ یه پارت ۲۰۰۰ کلمه ای :)))
بریم که داشته باشیم 😈😈😈
.
.
.
.
.
منتظر به وکیل سابق بابام که اسمش ریچارد بالدوین بود نگاه میکردم.
با دوتا قهوه برگشت روی مبل و رو به روم نشستخودشو به سمتم متمایل کرد و گفت :
ریچارد : ببین وضعیت سابقتونو میدونی ، یادته بابات پولش از پارو می رفت ! اینم می دونی که یهو ورشکست شد و همه چیزو از دست داد .
محو و گنگ سر تکون دادم که ادامه داد :
ریچارد : بابات اون پولا رو از راه قاچاق به دست میاورد . به ظاهر توی کارخونه کار میکرد اما یه قاچاقچی حرفه ای بود .
نفسم بند اومد باورم نمیشد دارم چی میشنوم ! بابای من… بابای من یه قاچاقچی بوده ؟
با تته پته گفتم :
+این امکان نداره… بابام این کارو نمیکنه !
سرشو با تاسف تکون داد :
ریچارد : بابات با اون همه قدرتش برای یکی کار میکرد… برای اندرسون … معروف به مرد ابدی ! البته نمیدونم هنوزم با این لقب بشناسنش یا نه ... به هر حال
از حرفهاش سر در نمیارم و فقط گوش میدم :
ریچارد : اون اواخر از بابات میخواست قاچاق اعضای بدن کنه… از اون یه کار کثیف میخواست… اعضای بدن بچه های کوچیک و دختر و پسرای دبیرستانی و دلبر اما بابات این کارو نکرد !
ریچارد : اون هم تمام دار و ندار باباتو ازش گرفت
ریچارد : اما بابی آروم نگرفت… تا وقتی برای اون کار میکرد اینقدر مدرک علیه اش جمع کرده بود که میتونست یه شبه به بادش بده .
ریچارد : هر چند پلیس میدونست همه چی زیر سر اونه اما اندرسون هیچ مدرکی از خودش به جا نمیذاشت . برای همین بهش میگفتن مرد ابدی .
ریچارد : این اواخر بابات با وجود بیماریش با دم شیر بازی کرد . بهش زنگ زد و باهاش کل کل کرده که میرم لوت میدم . انگار ازش پول میخاست تا زندگی تو رو نجات بده .
اشکامو که نمیدونم کی از چشمم جاری شده بود و پاک کردم و گفتم :
+ برای همین کشتنش؟
YOU ARE READING
Different love Story |n.s| MPRG
Fanfiction+ لوعه یه جوری سرشو گرم کن نیاد این ور * دیگه دیره چون داره میاد | داستان دو پسر عاشق پیشه و لجباز که سرنوشت دوباره بهم میرسونشون .. اما این بار با گذشته خیلی فرق داره ... خیلی چیزا توی زندگیشون تغییر کرده ...| Story by me : Moby ❌ Boy x Boy ❌ Ro...