❄ snowflake ❄

part:6

نقطه ضعفتو گیر اوردم...

بعد از اینکه از شرکت بیرون اومده بودن دنبال ارا رفتن وبه خونه برگشتن و کیونگسو خودشونو به یه لیوان شربت خنک مهمون کرد و بعد از اون ارا بکهیون رو به اتاقش برد تا باهم بازی کنن وکیونگسو هم بلاخره فرصت کرد به کارای خونه برسه دیشب خونه رو تقریبا روی هوا فرستاده بودن وهنوز وقت نکرده بود تمیزش کنه ،مشغول جمع کردن اسباب بازی های ارا از گوشه کنارای خونه بود که با صدای تلفنش حواسش پرت شد و موبایلشو پیدا کرد وبا دیدن شماره ی چانیول تعجب کرد و جواب داد
-چانیول شی؟
-اوه سلام کیونگسو شی شرمنده مزاحمتون شدم!
-نه اشکالی نداره مشکلی پیش اومده؟
-ام بعد از اینکه شما رفتین نونا یه فرم اورد که پر کنین بهشون گفتم که رفتین ولی گفت فرم مهمیه و باید تا اخر امروز تحویلش بدیم میخواستم ببینم خونه هستین براتون بیارمش؟
-اها اره خونم میتونی  بیای
-پس میشه ادرستون رو برام مسیج کنید
-البته 
بعد از قطع کردن تماس ادرسشون رو براش مسیج کرد و به ادامه کاراش رسید خوب میشد اگه میتونست چانیول رو شام مهمون کنه...
***
مشغول اب دادن به گلاش توی حیاط بود وبکهیون درحالی ارا رو توی بغلش داشت پیشش اومد و ارا شکلات دستشو به سمت دهنش اورد
اپا شکلات اوردم برات -
-ممنون عروسک
و دهنشو باز کرد و ارا شکلاتو توی دهنش گذاشت و کیونگ از طعم خنک شکلات چشماش بسته شد
-عمو بزارم پایین ... اپا میشه منم بهشون اب بدم
-البته عزیزم
وبکهیون روی زمین گذاشتش و کیونگ کنارش نشست و شلنگو به دستش داد و کمکش کرد به گلا اب بده و زمانی که حواس بکهیون پرت پرنده ای که روی شاخه درخت نشسته بود شد تو گوش دخترش چیزی زمزمه کرد و باعث شد ارا با لبخند شیطونی سرشو تکون بده
-عمو بیا توام امتحانش کن ...خیلی خوش میگذره
بکهیون خنده ای کرد و کنارشون رو زمین نشست
- نمیدونم دقیقا قراره چطور با گل اب دادن خوش بگذره
-خیلیم خوش میگذره
و برگشت تا بهش توضیح بده حرکتش خیلی سریع بود و باعث شد کیونگ نتونه شلنگ توی دست ارارو کنترل کنه و ارا شلنگو مستقیم روی بکهیون گرفت
-یاااااا خیس شدممممم  ارااااا
قهقه کیونگسو و ارا بالا رفت
-اوه ...عمو ... خیس شدی!
-نقشتون  بود اره؟
-نه اصلاااا
دوتایی همزمان گفتن وکیونگ دست ارا رو گرفت و چند قد عقب رفتن
-یا یا سرجاتون وایسین باشمام
و شلنگو برداشت و به سمتشون گرفت و این شروعی برای یه اب بازی حسابی برای سه تاشون بود و بلاخره نیم ساعت بعد اتش بس دادن و کیونگسو  بکهیون رو بزور به حمام اتاقش فرستادو خودشم ارارو بغل زد و به حمام برد . بعد از شستن بدن ارا اونو بیرون برد و دست بکهیون سپرد و خودش برگشت تا دوش بگیره .
بعد از بیرون اومدن از حمام بکیهون به تن  عروسکش لباس پوشوند و ارا یی که خوابالود دستاشو به سمتش دراز کرده بود رو بغل کرد تا بخوابه  ارا بلافاصله بعد از بغل شدنش  سرشو روی شونش گذاشت و چند لحظه بعد بیهوش شد ...
و بکهیون وقتی مطمئن شد که خوابش سنگین شده اونو روی تختش خوابوند و بیرون رفت.
کیونگسو از حمام در اومده بود و از اشپزخونه بلند پرسید
- قهوه میخوری هیونگ؟
-اره و ممنونم
وروی مبل لم داد و مشغول تلویون دیدن شد  تا اینکه صدای زنگ حواسشو از تلوزیون پرت کرد بلند پرسید
-یعنی کیه؟
-فک کنم چانیوله ! توکه پیش ارا بودی بهم زنگ زد گفت باید یسری فرمو برای مسابقه پر کنم منم بهش ادرس دادم بیارتشون اینجا
-اها اره منم پر کردم خیلی عجیبه که نونا تا تو شرکت بودیم بهت نداده
-حتما فراموش کرده هیونگ 
همینطور که سینی قهوه دستش بود و  از اشپزخونه بیرون میومد گفت و خواسته به سمت در بره که بکهیون مانع شد
-کیونگ تو بشین من میرم دعوتش میکنم بیاد داخل موهات هنوز خیسه
-ممنون هیونگ
بکیهون به سمت در رفت و درباز کرد چانیول پشت در لبخندی زد و سرشو بالا اورد و دیدن بکهیون اونم با حوله جلوی در خونه ی کیونگسو باعث شد چشماش گرد بشه
-اممم سلام هیونگ
-سلام چان 
-ممنونم کیونگسوشی خونس؟
دقیقا چی گفت؟ اخه کدوم احمقی جواب سلام رو با ممنون میداد اخه!
بکهیون نگاه خنثی ایی بهش انداخت و بعد لبخند زد 
-البته بیا داخل
و از جلوی در کنار رفت و چان در حالی که از کنارش رد میشد نفس عمیقی کشید تا بتونه خودشو کنترل کنه
بکهیون درو بست و جلو تر ازش حرکت کرد و اونم پشت سرش در حالی که سرش رو پایین انداخته بود قدمای اهسته برمیداشت داخل رفت
-اوه سلام چانیول شی اومدی شرمنده که مجبور شدی تا اینجا بیای
با شنیدن صدای کیونگسو سرشو بالا اورد ولی به محض اینکه شخص جلوی روشو دید چشماش دوباره گرد شد 
کیونگسو با حوله و موهای خیس جلوش ایستاده بود ترقوه و گردن سفیدشو به رخش میکشید وچان نتونست جلو افکارشو که بکهیون و کیونگسو چرا باید جفتشون باحوله توی خونه بگردن  درحالی که موهای جفتشون خیسه  بگیره و همه ی اینا گواهی از یه رابطه میداد!