Part :27

107 42 175
                                    

پشت در اتاق تکیه داده به دیوار نشسته بود و سرشو میون زانو هاش مخفی کرده بود

از شدت نگرانی و فشار بی حد غم بدون اینکه کنترلی روی بدنش داشته باشه گریه میکرد

همه چی از جایی خراب شده بود که هیچ کدومشون توقع نداشتن

لباساش هنوز از خون چانیول قرمز بود و حتی بخاطر چنگ زدن تن چانیول از روی زمین دست هاش خراشیده شده بود اما هیچ کدوم از اینا باعث نمیشد از فکر چانیول بیرون بیاد

حالا هرچقدر پرستارا برای بستن زخم هاش بهش اصرار میکرد سهون اصلا متوجه حرفاشون نمیشد

انگار سرشو توی خلع فرو کرده بودن حرف هارو درک نمیکرد

پرستارا بعد اینکه دیدن سهون توجهی بهشون نداره ولش کردن تا شاید یکی از دکترا بتونه مرد رو برای درمان راضی کنه

و صد البته که دلشون به حال اون مرد که با لباسای خونی کف سالن نشسته بود با حال بدی اشک میریخت میسوخت

توی دلش دعا میکرد چانیول هیونگش برگرده چون اصلا نمیتونست به زندگی بعد از اون فکر کنه

سهون بکهیون رو داشت ،

میدونست حتی با وجود این اتفاقات و مخفی کاریاش بازم بکهیون عاشقشه

کای رو داشت ،پسری که اول فکر میکرد قراره سارق عشق نو پاش باشه اما اون پسر ثابت کرده بود میتونه براش مثل یه برادر بزرگ تر و یه دوست باشه و شده بود!

سهون کیونگسو رو هم داشت کیونگسویی که با هدف بهش نزدیک شده بودن اما گرمای وجودش زندگی یخ زده ی چانیول و خودشو گرم کرده بود.

اما با وجود همه ی اینا هیچ کس براش چانیول نمیشد

چانیولش کسی که کنارش بچگی کرده بود و بزرگ شده بود

توی افتضاح ترین دوره ی زندگی چانیول سهون کسی بود که با وجود نیازمند بودن هیونگش باز هم به اغوشش پناه میبرد

چطور میتونست تحمل کنه هیونگش روتخت بیمارستان میون تب عشقش دستو پا بزنه و خودش حالش خوب باشه؟

دکترا همون اول که چانیول رو داخل اوردن مستقیم به سمت اتاق عمل بردنش و هیچ کس هیچ جوابی بهش نداده بود

کلافه سرشو بالا اورد و همون موقع دکتر از اتاق بیرون اومد

سهون سریع بلند شد ولی بخاطر خم بودن زانو هاش اونم برای یه مدت طولانی نزدیک بود زمین بخوره که دستای کسی دور بدنش حلقه شد

بی حواس دستاشو کنار زد و خودشو به دکتر رسوند ،دکتر با دیدنش چشم هاش گرد شد و اخم کرد

-چرا نرفتی بهت رسیدگی شه دستات زخمه

-د...دکتر..حالش چطوره؟

سهون بی توجه به سوال دکتر پرسید ،باید اول از حال چانیول مطمئن میشد .بعدا وقت برای درمان خودش بود

❄ snowflake ❄Where stories live. Discover now