part:11

118 43 40
                                    

ماه رو از پشت ابر بیرون میكشم

-هیونگ ؟ ...
-هووم؟
-پاشو هیونگ باید بریم فردوگاه دیرت میشه!
بزور پلکاشو از هم فاصله داد و روی تخت نشست سهون راست میگفت باید میرفتن فرودگاه تا سئول رو به مقصد ججو ترک کنن
-میرم دوش بگیرم
و از روی تخت بلند شد و به سمت حموم حرکت کرد بعد از دوش سریعی که گرفت وبیرون اومد لباسایی که سهون براش اماده کرده بود رو پوشید،از اتاق بیرون رفت و سهونو تو اشپزخونه مشغول درست کردن قهوه پیدا کرد

-سهونا تو مطمئنی اگه امروز نری کلینیک مشکلی پیش نمیاد؟
-نه هیونگ دستیارم حواسش به حیوونا هست همراهت میام که پونی رو هم تحویل بگیرم
-مگه قراره پونی پیش تو بمونه؟
-اره دیشب بکهیون ازم خواست این مدت نگهش دارم
فنجون قهوه رو به همراه تستایی که اماده کرده بود رو روی میز گذاشت
-بخور من میرم وسایلتو بزارم تو ماشین

از اشپزخونه بیرون و اومد و چمدون چانیول رو به همراه کیفش برداشت و از خونه بیرون رفت تو این یه ماه اتفاقای زیادی افتاده بود ،سهون و چانیول مجبور شده بودن لو بدن که باهم دوستن واین قضیه باعث شد رابطش با بکهیون بیشتر از دوباری که برای سرزدن به پونی بود بشه

اخرین بار که توی دوره درمانش به کلینیک اومده بودن ارا اسم پونی رو برای توله سگش انتخاب کرده بود از اون روز سهون هم اون رو پونی صدا میزد
و  اصلا روزی که بهشون خبر داد میتونن پونی رو به خونه ببرن فراموش نمیکرد بکهیون بهش گفته بود که کار مهمی باهاش داره ولی بخاطر اینکه میخواد ارا رو هم بیاره یکم دیر تر میرسن و سهون بعد از اینکه دستیارش رو به خونه فرستاده بود از خستگی  میون صندلی ها خوابش برده بودو وقتی از احساس کردن نوازش دستهای کوچیکی میون موهاش چشم هاشو باز کرد ،بکهیون و ارا رو توی تیپ بشدت متفاوتی دیده بود

بکهیون با کت و شلوار مقابلش نشسته بود و ارا با  ورژن کوچیک شده استایل بکهیون از نزدیک بهش لبخند میزد و موهاشو نوازش میکرد.
اون روز بکهیون و ارا با جدیت تمام نقشه ای که برای بردن پونی به خونه ریخته بودن رو کامل براش شرح دادن وازش درخواست کمک کردن و وقتی سهون ازشون دلیلشو پرسیده بود بکهیون توضیح داده بود که کیونگسو بعد از دست دادن همسرش و بزرگ کردن ارا از مراقبت از حیوونا سرباز میزنه و یکم سخت میشه در این مورد راضیش کرد و در اخر وقتی موافقت سهون رو برای نقششون گرفته بود تونسته بودن با کمکش کیونگسو رو راضی کنن و در همین حین رابطش با چانیول لو رفته بود.

با نشستن چانیول توی ماشین به سمت فرودگاه حرکت کرد .
-چانیول هیونگ تو زمانی که اونجایی مراقب باش چطور باهاش رفتار میکنی!
-نگران نباش سهونا به هرحال اون یه دختر بشدت حساس داره

چانیول غر زد ،بعد از گذشتن روز جلسه ،علی رغم تلاش های کیونگسو نتونسته بودن رئیس کیم رو از تصمیمش مبنی بر سفر گروهیشون به ججو منصرف کنن و هرچقدر که کیونگسو سعی کرده بود حداقل خودشو از این سفر حذف کنه موفق نشده بود و الان احتمالا اون هم با دخترش  توی راه فرودگاه بود ،

❄ snowflake ❄Where stories live. Discover now