Chapter 17

62 5 0
                                    

ژالین که برای آوردن شیر تازه توی کافه معطل شده، شاهد بحث بین جونگ‌کوک و کوین بود. می‌دونست که باید کوین رو از جونگ‌کوک دور کنه، اما زورش به پسر قد بلند و مغروری که حالا باز هم دنبال جونگ‌کوک به راه افتاده بود، نمی‌رسید...

پس باید از تهیونگ کمک می گرفت؛ چون اون بهترین گزینه برای مراقبت از جونگ‌کوک می‌تونست باشه.
سریعاً بدون اینکه حتی وقتش رو برای زمین گذاشتن لیوان‌های کاغذی شیرکاکائوها هدر بده، به‌سمت دفتر تهیونگ دوید و بدون در زدن، در رو باز کرد و وارد شد. تهیونگ که دیگه تقریباً به این رفتار ژالین عادت کرده بود، سرش رو بی‌حوصله بالا آورد و به زن موقرمز خیره شد تا بگه:

- چی‌شده ژالین دوباره؟

ژالین که هنوز نفس‌نفس می‌زد، قدمی برداشت و لیوان‌های داخل دستش رو روی میز گذاشت. سپس دو  دستش رو روی میز کوبید و با جدیت به چشم‌های بی‌حس تهیونگ خیره شد.

- کــ‌-کوین ...کوین برگشته..!!

تهیونگ از شنيدن اسم کوین حتی حس تنفر بهش دست می‌داد؛ بنابراین بی‌تفاوت لب زد:

- خب؟! باید براش جشن بگیرم؟؟

جمله‌ی آخرش رو با تمسخر گفت و خواست به کارش ادامه بده که ژالین جلوتر رفت و دست‌هاش رو روی شونه‌هاش گذاشت و با تکان محکمی، به‌عقب هُلش داد:

- نه نه! برگشته و داره جونگ‌کوک رو می‌بره!

حالا ژالین موفق شده بود تا نگاه متعجب و گیج‌شده‌ی تهیونگ رو به‌خودش بگیره. تهیونگ تقریباً شوکه فریاد زد:

- چی داری می‌گی؟! جونگ‌کوک الان کجاست؟

ژالین که دستش رو روی قفسه سینش گذاشت تا بهتر نفس بکشه و به پنجره اشاره کرد:

- جونگ‌کوک عصبی بود و رفت بیرون. اما! اون هم دنبالش راه افتاد!

تهیونگ از جاش بلند شد و به‌سمت پنجره رفت و با دیدن صحنه ی جلوی در، خون‌اش به‌جوش اومد.
کوین از دست جونگ‌کوک گرفت و اون رو برگردوند و بعد تهیونگ تونست ببینه که موبایل جونگ‌کوک بین دست‌های کوین قرار می‌گیره.

نمیتونست از لمس‌های اضافی‌ای که کوین انجام می‌داد، بگذره. مهم نبود اگر اون ها فقط همکار می‌بودن، اما به‌هرحال اون حق نداشت به جونگ‌کوکش اینطوری دست بزنه!


.
.
.
.
.

- هــــی... جونگ‌کوک من رو ببخش دیگه. بیا اصلاً شماره‌ام رو توی گوشیت سیو کن تا هروقت که بخشیدیم، زنگ بزنی و ادامه‌ی قهوه‌مون رو بخوریم، چطوره؟

Ai ajuns la finalul capitolelor publicate.

⏰ Ultima actualizare: Nov 06 ⏰

Adaugă această povestire la Biblioteca ta pentru a primi notificări despre capitolele noi!

'⋆『Black Diamond』Unde poveștirile trăiesc. Descoperă acum