33

24 7 1
                                    

تصمیمات من نشات گرفته از نفرت تو

در حالی که هر دو به سنگ قبر زل زده بودن گلوشو صاف کرد "این تمام داستان کریس وونگ بود"

جه بوم زیر لب گفت "تو اونو کشتی"...

مارک به تندی به طرفش برگشت "من نکشتمش، خودکشی کرد"

جه بوم به سمتش برگشت "اگه تو اون کارو انجام نمیدادی اون هم خودشو نمیکشت... تو جلوی چشمش به دوست دخترش تجاور کردی! انتظار داشتی وایسه و تماشا کنه؟ "

" نه، اما انتظار همچین کاری رو هم نداشتم... از کجا باید میدونستم اونقدر ضعیفه که خودشو میکشه "

" کارتو توجیه نکن.. مقصر این اتفاق تو بودی "

" نه! من کار اشتباهی نکردم"

جه بوم چرخید و رو به روی مارک قرار گرفت" اگه اشتباه نبود چرا اینقدر تلاش کردی من خبردار نشم؟ چون خودتم ته دلت میدونستی چه گندی زدی "

مارک با کلافگی دستشو توی هوا تکون داد" اما گناهم اونقدر سنگین نبوده که بخوام به خاطرش بمیرم"

جه بوم ریشخندی زد و سرشو کج کرد" بود، چون حالا قراره به خاطر کارت مجازات شی"

مارک دهنشو باز کرد، خواست حرفی بزنه، اما بعد سرشو پایین انداخت.

جه بوم سرشو با ناباوری تکون داد" یعنی بعد اون اتفاقی گذاشتن راست راست راه بری؟ امیلی ازت شکایت نکرد؟ "

مارک بدون اینکه سرشو بالا بیاره گفت" بعد از مرگ کریس خیلی عوض شد. حالش اونقدر بد بود که تا چند ماهی ندیدمش وقتی هم که اومد کلا یه ادم دیگه بود و با کسای دیگه میگشت... مرگ کریس هم خودکشی اعلام شد.. فقط جیمز رو به خاطر حمل غیرمجاز اسلحه گرفتن " جه بوم نفسشو با حرص بیرون داد "تعجبی نداره امیلی اسم تورو برده "

مارک به آرومی سرشو بالا آورد" هنوزم فکر میکنی سزاوار مردنم؟ "

جه بوم سکوت کرد و فقط بهش زل زد. سکوتش آزاد دهنده بود، کاش حرفی میزد یا فریاد می‌کشید، فحشش میداد، هر چیزی جز این سکوت. موهای مجعدش روی صورتش ریخته بود و با وزش باد تکون می‌خورد.

جه بوم نفس عمیقی کشید و گفت "به نظر خودت؟ مارک کار تو اشتباه بوده"

"اما من دیگه اون ادم سابق نیستم!" اون عوض شده بود، هیچ شباهتی به مارک چند ماه پیش نداشت.

"اره چون داری میمیری، همه قبل مرگشون سعی میکنن ادمای خوبی باشن. مارک با ناراحتی نگاهش کرد.

لبشو گزید" ولی تو نمیتونی منو بکشی، مگه نه؟" جه بوم بدون اینکه جوابش رو بده تنه ایی بهش زد و از کنارش رد شد. مارک به سمتش چرخید و داد زد "مگه نه؟" اما جه بوم بدون هیچ حرفی مسیرش رو ادامه داد و توی تاریکی ناپدید شد.

CambionWhere stories live. Discover now