New solution

228 83 74
                                    

《اگر تعداد ووتهای پارت به ۲۵نرسه
دیرتر آپ میشه،من بی تقصیرم》


از تعویقی که بکارش افتاده بود بیزار بود،
رسما دو روز بود که با کایل رودریگرز قرار میذاشت
شبیه زوج ها شدنشون منزجر کننده بود
هربار نمیتونست اونو بی هوش کنه
مثلا بار اول مجبور شد از کایل بخواد
،قراره هر هفته ی مشروب خوریش با البرتو بهم بزنه
و به چند روز بعد موکول کنه.

بار دوم همکارای آلبرت نزدیک بود اونارو باهم ببینن...

نباید کسی میفهمید کایل قبل از ناپدید شدنش
با لیام پین وقت میگذرونده!اینجوری لیام یه رشته نخ میشد و پلیس ها بهش میرسیدن،مخصوصا اگر اون پلیس سمج البرت باشه،کسی که به کایل عین برادر
نزدیک بود و اونا باهم رازهای مخفی زیادی داشتند.

لیام وظیفه ی شرعی ایی که قانونشُ خودش تعیین کرده بود رو همیشه درست انجام میداد.
امروز روز موعود بود
روی کاناپه ی سفیده خونه ی کایل لم داده
آباژور روشن بود و نوره زردش تا وسط های اونجا
پاشیده بود، یه پوست خرس جلوی شومینه پهن شده بود که اصلا برای لیام پا گذاشتن روش خوشایند نبود
اون حتی بالای شومینه ش یه سره گوزن داشت
و لیام از مخالفین عمل تاکسیدرمی
(خشک کردن اجساد حیوانات) هم بود.
کایل اگر ناخوشایند نبود باباشُ هم
خشک میکرد و میزد یه گوشه از خونش...
آخه اونجا پر از قاب عکس های دونفرشون بود
اون حتی ویلچر و واکر باباشُ هم تو قسمتی از پذیراییش به عنوان دکور نگهداشته بود.

لیام تی وی میدید ، ولی وانمود میکرد به دیدن
،نگاهش حتی رشته های نوری
پشت اون ال سی دی ۵۸اینچی روهم رصد میکرد
و ازهم میشکافت،و حالو روزش عین سیمهای بهم
پیچیده ی اون پشت بود.

اون از سمت ایستگاهم تحت فشار بود،معلوم نبود چه آینده ای در انتظارشه فقط باید تا پایان نتایجش صبر میکرد.
با لرزیدن گوشیش تهه جیبش جابجا شد
نایل روی قضایا و اختلافات محیط کار زیادی حساس بود، درونحد که میترسید لیام واقعا اخراج شه.
اما تماس از طرف نایل نبود.

کایل ظرف پاپ کورن رو روی میز جلوی لیام گذاشت
لیام خندید و اون هم نیشش باز شد و روحیه گرفت
،میخواست اخرین پاپ کورن رو با کایل بخوره...
زین بعد از دو روز بی جواب موندن تماس هاش بالاخره چند تا پیام تایپ شده رو پشت سرهم فرستاد
لیام تو پاسخ دادن بیرحم نبود،مخصوصا زین که...
جدیدا باهاش رفیق شده بود،
حتی باید بزودی زینُ میدید،نباید از دستش میداد
اما حالا تو روزهای خوبی برای نزدیک بودن به زین مالیک قرار نداشت، اون برای لیام یه پروژه ی جدا بود :
×محض رضای خدا جواب بده...
×کارم واجبه
×جیکوب انگار...
×مُرده!

BORN FREE Donde viven las historias. Descúbrelo ahora