chapter 22

581 61 16
                                    

سلام!
خوبین؟
آخ من که دارم میمییییرم!! دیروز 120تا دراز نشست رفتم الان نمیتون پاهامو تکون بدم!! اصلا منو چه به ورزش! والا!!!!
امروز مدرسه نرفتم :)))))) الان دوستام دارن شیمی میخونن من اینجا نشستم دارم داستان میزارم :دی
خب دیگهههه بپرین ادامه رای و نظر هم فراموش نشههه =)


من دیگه هری رو ندیدم وقتی واسه پختن شام رفتم پایین. فکر کنم اون رفته بود خونه ی خودش. وقتی داشتم میبو/سیدمش اصلا یادم نبود که اون حالا زن داره و شایدم بچه...فکر کنم فردا واسه سالگرد ماریا اونا هم بیان.

لویی هم نتونستم پیدا کنم و یه راست رفتم تو آشپزخونه و پدر خوندم داشت توی یه قابلمه که رو گاز بود شیر میریخت و من یه نفس عمیق کشیدم تا بوی خوب سوپ جو رو وارد ریه هام بکنم و این باعث قارو قور شکمم شد.

جیمز وقتی فهمید من اومدم تو آشپزخونه یه لبخند بزرگ زد و من دندوناشو که تو این سن از مال من سالم تر بود دیدم.

جیمز-تو اینجا چیکار میکنی؟ من فکر کردم خوابیدی.

-آره یکم خوابیدم ولی بسه دیگه. من این همه راه نیومدم اینجا که رو تخت دراز بکشم و بخوابم. تو این چندروزی که هستم میخوام تا جایی که میتونم پیش شما باشم، بابا.

با اینکه مطمئن نبودم باید اینطوری صداش کنم یا نه ولی این کلمه رو بهش گفتم. امیدوارم این باعث شه تا قلب شکستش یکم ترمیم بشه.

لبخندش مثل اون وقتا که کوچیک بودم دلگرم کننده و از ته دل بود و من دلم برای اون زمان تنگ شد. دوست داشتم زمان به عقب برگرده تو این لحظه و من بتونم همه ی مسیرای غلطی که تو زندگیم رفتمو برگردم و درستشو انتخاب کنم.

-بده به من اینو. تو باید بشینی

سبد هویج رو از دستش گرفتم و سعی کردم جو رو عادی کنم.

بابا صندلیرو کشید جلو و روش نشست و منم دقیقا همونکارو کردم و سبد رو گذاشتم رو میز و با چاقو مشغول خورد کردن هویجا شدم.

جیمز-خوب چطور شد که تو به اینجا رسیدی؟؟

من اصلا حوصله ی تعریف کردن داستان زندگیمو براش ندارم.

-خب من با یه عکاس دوست شدم و اون بهم کمک کرد تا بتونم یه مدل بشم و من با لویی یه زندگی پر از تشکیلاتو شروع کردیم .

همین. چیز خاصی ندارم بهت بگم.

-تو واقعا لویی رو دوس داری؟

از این سوالش شکه شدم.

-آ..آره، چطور مگه؟!

-خب شما دوتا انگار اونقدر که به نظر میرسه به هم علاقه ندارید. نمیخواد دروغ بگی. من خودم میدونم تو هنوزم هری رو دوست داری.

the devilWhere stories live. Discover now